سخنان و اشعار دکتر سید محمود انوشه

سخنان و اشعار دکتر سید محمود انوشه

سخنان و اشعار دکتر سید محمود انوشه

سخنان و اشعار دکتر سید محمود انوشه

سخنان و اشعار دکتر سید محمود انوشه چهره شناسی روانشناسی بهشت با سند منگوله دار اعتیاد ازدواج مواد مخدر روابط دختر و پسر سبک زندگی داستان روانشناسی لبنان شعر

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۵۷ ب.ظ

اعتیاد

اعتیاد ؟؟

 اعتیاد به مواد مخدر – اعتیاد به کامپیوتر –اعتیاد به خود ارضایی- اعتیاد به افسردگی – اعتیاد به اینترنت- اعتیاد به چاقی – (اعتیاد به مشروبات الکلی- نوشیدنی ها مثل نوشابه) – اعتیاد به پرخاشگری- چسب ها و مواد شیمیایی - بنزین  

 بچه که معتاد کنار خیابون می بینه باید براش توضیح داده بشه اگه نه این سوال براش مشکل ساز می شه – فشار های خانوادگی مثل درس خواندن و مقایسه کردن بچه با هم نوع هاش -– حجم پولی که داره صرفش میشه - روشهای ترک ‌:‌بهترین NA 12 گامی !

(حشیش– تریاک - هروئین –اکستاسی (

معتاد فردیست که به رفتار و یا مصرف ماده ای خاص وابستگی دارد........ به نحوی که  در صورت عدم انجام آن کار و یا مصرف آن ماده دچار علائم محرومیت شود.و یا : به انسانی اطلاق می شودکه از چهار طریق خوردن ، تزریق ، دود کشیدن یا تنفس و بالاخره مقعد به مصرف یک یا چند ماده مخدر به طور مداوم می پردازد و در صورت قطع این عمل با مشکلات تنفسی ، روانی و رفتاری به تنهایی و یا با هم دچار می گردد . به عبارت دیگر معتاد قربانی یک نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر شناخته می شود. متاسفانه کلمه معتاد در کشور ما چنان بار منفی پیدا کرده که در صورت ابتلا فرد به آن ، بجای بسیج  امکانات جامعه و خانواده برای درمان فرد معتاد ، در اولین اقدام خانواده و سپس جامعه در جهت  طرد فرد اقدام میکنند و این مسئله باعث پیچیده تر شدن مشکل و گسترش آن خواهد شد خوب چند نظریه وجود داره آیا اعتیاد یک بیماری داروییایا اعتیاد یک مشکل رفتاریه این ها رو دقت کنید ایا اعتیاد یک بیماری ژنیتیکی ؟  ایا اعتیاد یک بحران شخصیتی و یا اینکه یک مسئله روانشناخیه ؟ ایا میتونه همش باشه ؟ یا بعضیهاش باشه ؟ یه مقداری باید روی اینها دقت کرد؟ چه طور می شه که یک نفر از خانواده ی ما مایی که هرگز فکر نمی کردیم برادرمون خواهرمون فرزندمون رویکردی داشته با شه به سمت مواد مخدر به سمت تریاک اصلا به سمت سیگار چه برسه تریاک یک مرتبه مربی مدرسه زنگ می زنه میگه اقای فلانی یا خانم فلانی تشریف میارین مدرسه !؟ بعد مادره میگه چیه چی شده ؟‌ میگه والا واقعیتش اینه که تو جیب پسرتون یه مقداری حشیش پیدا کردیم اون دقایق بحران مادر دیدنیه ؟! یکی اینه، یکی وقتی یه بچه ی 3-4 ساله رو ماشین بهش زده توی اتاق احیا تو اورژانسه این همه نگین خدا کجاست ‌؟ خدا همون جایی که اون مادر داره با همه ی وجودش اونو صدا میکنه تواین لحظات ، بگذریم  هر چی فکر میکنه خدایا شوهرم این طوری بوده ،بچه هام این طوری بودن ،‌ دخترام اینطوری بودن که این پسر این طوری شده یا این دخترم این طوری شده ؟ مدیر مدرسه زنگ می زنه خانم فلانی شوهرتون خونه است ؟ نه ! چه طور مگه ؟ یه مشکلی برا دخترتون پیش اومده میتونید بیاد مدرسه ؟ مادره میره میگه چی شده خانم ؟ والا هیچی دخترتون مواد مصرف میکنه در توالت ! دستشویی رفته مواد مصرف میکنه !!‌ چ چه چه چ کار میکنه!؟!! یه موادی که والا ما نمی دونیم شبیه کتیراست به همون سفتی !!اصلا نمیدونه این چیه کوکایینه هروئینه چیه ؟

مواد از کجا شروع میشه ؟


 یه شعری هست اینو مشروبیا می خونن : سیگار ز سی کار کند بی کارت / تریاک کند بی هنر و بی عارت / از چرس (چرس هشیشه )‌از چرس به جز ترس نیابی چیزی / می خور که چو گل سرخ شود رخسارت !! اینا مشروبیا سر میدون اسکندریه تهران می خونن !


یه سوالی که محضر دانشجویان عزیز دارم اینه که چند نفر شاهد مصرف مواد کسی بودن غیر از سیگار؟ ایا کسی با بوی حشیش اشناییت داره ؟  تریاکی ها خیلی با معرفتن بدلیل اون تاثیری که روشون میزاره!!

اولا در رابطه با سیگار این نکته رو بدونید : سیگار ماده ای داره به نام نیکوتین و چای ماده ای داره به نام تئین ، هر دو ماده یعنی هم تئین و هم نیکوتین باعث آزاد سازی هرمون اندورفین میشن در مغز ، هرمون اندورفین همون هرمون نشئه کننده ی فرد است بعد از یکی دو ساعت ورزش یعنی فردی که یکی دو ساعت ورزش میکنه اون هرمونی رو ازاد سازی می کنه که برای سیگاری ، یک سیگار ازاد می کنه یعنی هم تئین چای هم نیکوتین سیگار هرمون اندورفین رو ازاد میکنن همان کاری که ورزش می کنه با این تفاوت که در گیرنده CNS‌ سنترال نورس سیستم سیستم عصبی مرکزی وجود داره نیاز مجدد به ماده ی نیکوتین ابراز می شه ،‌ در خواست میشه و اگر پاسخ داده نشه دقیقا اثر معکوس می زاره یعنی روحیه عضلات حال به سمت یک اضطراب دمقی شل شدن عظلات و فرد مگر ان که دوباره سیگار رو روشن کنه شدت مصرف سیگار نیاز به کاهش فاصله در مصرف رو افزایش میده انچه که برای فرد خطرناک تر به مراتب از این قطران حاصل شده خطرناک تره مونوکسیدیه که داره می ده داخل زمینه ی سرطان های لب سرطان لثه کام حلق این ناحیه ی لارنس هنجره تا ریه الوالوئول های ریوی الی آخر 9 سرطان رو ما از قبل سیگار از این زاویه داریم !! بحث سر یک یا هر از چند گاه کشیدن چند نخ سیگار نیست نیاز در استمرار این مصرفه خوب وقت نداریم :

من کلیات رو خدمت عزیزان میگم


 حشیش

: thc

از سمق برگ درخت شادونه که با گاز توالت ور میاد و اگه دود حشیش به سقفی بخوره اون سقف رو باید بردارن   5-8 پک عمیق میره تو خلثه کافیه که تا 11-13 روز متوجه ،‌یعنی هیچ قدرت تحلیلی روی مسائل اطرافش نداره به همین خاطر دانش اموزی که میره در دستشویی حشیش می کشه وقتی که میاد سر کلاس اصلا نمی بینه معلمه رو نمی بینه مواد کانابیس این خصلت رو داره که محیط اطراف رو به شکل مسخره در میاره و از تجسم شکیل خارج می شه مثلا یه نفر و می بینه این قدر پک و پوزش کش میاد که هر چی این ادم تو رو نگاه میکنه خدا این چشه؟ اصلا ریسه میره انقدر میخنده که همون جا پهن میشه ، احساس میکنه پوزش مثل خره گوشاش مثل زرافه است ، تصاویر مسخره ماده ی کانابیس یه خصلتی رو داره که اگر به فرد حشیشی اومدی یه روزه ی حضرت عباس براش خوندی اونقدر گریه میکنه اونقدر گریه می کنه که همون جا تموم میشه و یا اگه اومدی چند تا از این جک های خودمونی رو براش گفتی به قدری می خنده که وا میره یعنی حشیشی بسته به محیط و شرایط و حال اطرافش جهت گیری می کنه در افراط به سمت اون حال و میره  خرما دادن هو هو هو هو (خانقاه دراویش )روغن حشیش 60٪ thc داره لابی های هتل هادود حشیش از 6 تا 8 دقیقه از طریق ریه جذب میشه لامپ های فلورسانت اثراتی که میزاره حشیش : اولش شعف ، دوم آشفتگی ادراکی ،‌آسیب به عملکرد حرکتی در فرد ؛ اضطراب آسیب شدید در امر قضاوت ،‌توهمات ؛ تصاویری کاریکاتوری و روانپریشی کوتاه مدت حشیش باعث میشه که اشتهای فرد به شدت چی ؟ افزایش پیدا کنه هر وقت دیدید کسی از خانواده تون نصف شب اومد خانه در یخچال رو باز کرد و هر چی که دستش رسید رو داره می خوره و لقمه میزنه این جا هاشو (زیر گلو )برید ببوسید ببینید بوی چای سوخته می ده یا نه ، بوی چای سوخته


تریاک :

رایج ترین ماده ی مخدر در ایران که دیگه مصرفش علنیه در ایران تریاکه ، یعنی توی این کمپ های ترک اعتیاد وقتی میگن یه نفر تریاک مصرف میکنه خیلی ادم محترمی به نظر میاد نسبت به بقیه ی مصرف کننده ها که بدور از مباحث تریاک حالت چرت رو در فرد ایجاد می کنه ،‌ نه خوابه نه بیداری هوشیاری نا هوشیاری یعنی اون حالت بیداری مطلق یا خواب کامل اون لذتی که داره رو چرت داره از حالت مطلقش قشنگ تره و لذت بخش تره !! افرادی که تریاک مصرف میکنند به عکس سایر مواد مخدر ، یعنی هر ماده ی مخدری به غیر از تریاک باعث از بین بردن قدرت تحلیل فرد و نگاه عقلایی فرد در لحظه میشه ! فقط تریاکی هستند که در زمان مصرف عقلانیتشون حاکمه و هوشیاری رو دارن ؛‌علائمش رو بهتون می گم به یاد داشته باشید:  هر وقت دیدید یه آدم سیگاری اومد کنارتون نشست و شروع کرد 1- بسیار ازتون تعریف کردن یا از خانواده تون ؛‌معمولا تریاکی ها بسیار حرف می زنند و حرفهای بسیار جالبی هم می زنند ، شنونده های بسیار خوبی هم هستند مرتبا هم میگن آفرین جالبه احسنت دمت گرم عالی ایول ایول ؛‌این اصتلاحاتو که میبینید بفهمید این همین نیم ساعت یک ساعت پیش مصرف کرده اگر فاصله ی مصرف تریاکی تا زمانی که شروع می کنه خاروندن ،‌تریاکی ها به حدود 1.5 تا 3 ساعت بعد از مصرف که تاپ میشن و لارج میشن و شارژ میشن شروع می کنن به خارش  این ماله همون زمانی که هم به نشئه گی رسیدن و سر حالن و هم اینکه این خارش لامسب دست از سرشون بر نمی داره ولی عقلانیتشون رو دارن یعنی کاملا قوه عقلانیت سر جاشه و هیچ ماده ی دیگه ای رو نداریم که این کارو بکنه  یعنی عقلانیت رو موقع مصرف یا بعد مصرف یا قبل مصرف حفظ کنه تمام مواد مخدر دیگه فرد را در موقع قضاوت دچار مشکل می کنن در نگرش دچار اسیب می کنن !طرق مصرف تریاک در ایران یکیش به صورت سیخ و سنجاقه کثیف ترین نوع مصرف تریاک همین سیخ و سنجاقه که چی؟ تریاک امروزی : آقای قالیباف : هر کسی که تریاک خالص رو اورد و به من نشان داد من بهش اجازه می دم همون جا جلوی خودم بکشه ٰ! ایشون مدعی این بود که به هیچ عنوان تریاک خالص در ایران نداریم یکی از دلایلش هم اینه که تریاک به محض اینکه در ایران از مرز وارد میشه ترکیب میشه با چند چیز 1- با پودر خون الان این مد شده که در کشتار گاه ها این پودر خون و کف خون این ها رو می گیرن لخته های کف خون را به صورت کیلو کیلو می خرن و اونو تحت حرارت ملایم بخار بخاری هیتر آفتاب این ورقه های خون رو خشک می کنن و با خود تریاک که خمیریه مخلوط می کنن 15 گرم تریاک خالص با 35 گرم پودر خون قاطی میشه اون هایی که وجدان دارن یه کم اونو با پودر نوشابه مخلوط می کنن و یا قهوه و کاکائو کثیف ترینش سیخ و سنگه تمام ات و اشغال وارد ریه میشه قرقری = شیشه اب = 2 تا سوراخ بالای دری شیشه = 2.5 تا 3 سال باعث اب وردن ریه میشه و به شدت عفونت پیدا کردن ریه رو داره !! نوع سوم : سلطنتی : بافور یا وافور- حقه : سرامیکی است ،‌ بزرگتر فیلتریشن بیشتر ( چلز و ولز ) صداش لذت بخشهنسبت : 16 برابر قرقری و 23 برابر سیخ و سنجاق در حقه ماده مصرف میکنه تا به اون درجه از نشئگی برسه لذا وافوری سرحال تره : علائم ، 8ماه بعد لب ها کبود میشه و میوفته 1.5 سال3 سال پیرهنشو در بیاره پوست بدنش میوفته چشم تریاکی بالا میره نگاه فیلسوفانه و ادیبانه داره نفر اولی که شما رو به پای منقل کشوند با حالترین فرد برای نشوندن پای منقلخوردن تریاک = فاجعه گوشت بیف تک 8-12 سانتی متر ضخامت 3 ساعت میخوره گوشت رومزه = چای نبات8-10 ساعت نکشه = ریزش اب بینی ) سرماخوردگی فصلی / حساسیت حقه ساز= سوراخش کوچکه / حاج حسین رو با کامیونش کشید تو سوخته ی ته حقه : می جوشنن و پنبه می زارن توش / تبخیر که شد جمعش می کنن = شیره شیره 54 برابر اثرش بیشتره


هروئین


 هر عملی تحت سه پارامتر تکرار، زمان ، اراده میشود عادت؛هر عادتی تحت تکرار، زمان و اراده میشود ملکه؛هرملکه ای تحت تکرار ، زمان و اراده میشود هویت؛و هر هویتی تحت زمان ، تکرار ، اراده میشود طبیعت و شخصیت هر فرد.تمام روانشناسان عالم رو جمع کنی ، تا قبل از تبدیل صفتی به ملکه می توانند صفت رو از فرد سلب کنند. اگر ملکه شد هویت آسمان به زمین بیاد دیگه نمیشه . امری قریب به محااله نه اینکه محاله ، قریب به محال تمام مواد مخدر به زمان نیاز دارند تا این چرخه را پشت سر بزارند . عمل عادت ملکه هویت طبیعت همه ی مواد مخدر الا هروئین الا هروئین هروئینی بعد از 5 بار مصرف از نظر ما دیگه مرده دیگه مرده به حساب می آید. چون به چیزی دست پیدا میکنه که هیچ ماده ی مخدر دیگری اون حال رو نمیده به هیچ کسخدا نکند ،خدا نکند ،خدا نکند، خدا نکند  آن روز یا لحظه یا کسی مبتلا به یک بار مصرف این ماده بشود. البته به لطف خداوند بار اولش یک مقداری تحوع ایجاد میکنه حتی یک مقدار چندش ولی به بار دوم که کشیده میشه دیگه رفته دیگه برگشت نداره شما با هروئینی ها موقعی که مصاحبه می کنی .حرفهای عجیبی می زنند. اینها شوخی بردار نیست . این شخصیت ها را همین طوری نگاشون نکنین . نگاه نکنین که ما صد ها بار شاهد بودیم به اینکه یک فرد هروئینی ناموسش در کنار کس دیگه ای داشت زنا می کرد و خودش اون گوشه مشغول کار بود و موقعی که بش میگفتن این صحنه ی چیه ؟ میگفت : چی چیه ؟ خوب یعنی چی ؟ نمیفهمید . چرا نمی فهمید ؟ آیا عمل رو نمی فهمه ، حس رو نداره ، یا چیز دیگه ای هست ؟ نشئه گی ،لذت لذت لذت ما حدود چهار و نیم ساعت فیلم تهیه کردیم از افراد هروئینی چه در موقع مصرف ، چه بعد از مصرف . به درجه ای از عرفان ، عرفان توهمی ، به درجه ای از عرفان توهمی می رسند که به جرات می تونم بگم شاید در عرفان عملی بسیار بسیار بسیار باید عارف بود تا به این حس این حال این کلمات رسید . تمام مصرف کنندگان مواد مخدر جمعی کشند جز هروئینی ها همه دوست دارند با رفقاشون بکشن . فقط هروئینی ها می خوان تنها باشن . به گونه ای تنها که می خواند یک کتی هم بندازند روی سرشون و برن. گاهی اونقدر زل می زنند به همین کاغذ و میرن تو حقیقت این کاغذ . و زمانی که شما به اینها می گین چه لذتی در این دنیا وجود داره! که همپایی کنه هم ترازی کنه ، هم سطحی کنه با اون ، هیچ لذتی را براشون مثال ندارن!!از لذت از نشئگی ؟ از عرفان عرفانی که ایجاد میکنه شما موقعی که با یک هروئینی صحبت می کنید از آفتاب یا از نور یا از دیوار به گونه ای برات حرف میزنه که می فهمی بذات کلمه داره وارد میشه منتها اون نمیدونه که نقد قیمت این توهمی که اینطور عارفانه داره بدستش میاره نقد قیمت این توهم دقیقا برابر است با تمامی این عمر و جسمیتی که به آتش کشیده بسیار بودن از ادم های لول بالا اساتید دانشگاه کسانی که واقعا می خواستند برسند به این درجه از این حال دست پیدا کنند اما شاهد بودند کسی که وارد مصرف دوم هروئین میشه دیگه رفته دیگه مرده بحساب میاد . ما یه عوارضی رو داریم میگیم اصتلاحا ریورسیبلن بعضی از عوارض ایریورسیبلن بعضی بازگشت پذیرند بعضی ها غیر قابل بازگشت اند . این ها غیر قابل باز گشتندبسیار بسیار بسیار بسیار نسبت به هروئین حساس باشید جایی اسمش رو میشنوید از کسی ! داستانش با کوکائین ، تریاک ، ال اس دی ، عجوزه ، کراک ، فرق می کنه با تمام مواد مخدری که تا بحال اسمش رو شنیدی فرق می کنه داستانش با تمام مواد مخدر فرق میکنه علتش اینه که این ماده با فرد ارتباط روحی برقرار میکنه بحث توی لذت جسم نیست عقلانیت چیه ؟ فرد اصلا میره توی ماوراء میکنه از زمین همین هروئینی رو شما کنار آبی درختی دیواری آقا تو زندان اینو نگه دارید این همین طور به این دیوار زل می زنه زل می زنه و آنچنان این سیر عارفانه و نشئگی خودش رو دنبال می کنه هیچ چیز جز این نمی خواد. تریاک این طور نیست . عقلانیت فرد سر جاشه اولین چیزی که بعد از تریاک می خواد نیاز جنسی. مزه برای هروئینی ها سیگاره .زمان به هیچ عنوان ادراک نمیشه – سیگار رو روشن کرده 5 دقیقه روشن کرده دستش می سوزه ولی نمی فهمه سرنگ + خون پودر شکر – کچ – جوهر – جوش شیرین زر ورق استنشاق


قرص اکستازی دارو های توهم زا LSD سم نوع قارچ که در شالیزار های گندم هم هست اثر: در این است که بعد زمان و مکان را از بین می بره LSD درک ارتفاع رو از بین می بره : همه رو طول می بینه در هفته 4-5 نفر در تهران از پشت بوم میوفتن  جا به جایی حسی : با سرعت 140km/h می خواد پیاده شه یا تو اتوبان می خواد بنزین بگیر هفقدان درد = میخ تو دستش کنی نمی فهمه اشک خدا : تو زندان – رفته بود تایلند – دخترش رو به شکل میز می دیددرک از فیزیک نداره ،‌درک هیئتی نداره عجوزه ؛ اکستازی مقدمه ی ان است کاری میکنه که دختر پاک و محجبه ی ما در نقطه ی ایکس به دلیل اینکه به یه جشن تولدی رفته و دچاره مصرف اکستازی شده به قدری جرات رو در فرد می بره بالا که تا صبح 9 بار رابطه ی جنسی برقرار میکنه ! و سر از بیمارستان در میاره ! یعنی هر کاری که شما فکر کنید رو می کنه به شدت جرات و جسارت رو بالا می بره ! ما تا قبل از هویت این امکان را داریم که صفتی رو چه خوب چه بد از فردی بگیریم ، اما اگر تبدیل شد به هویت دیگه ...... ،



، چت بسته به سن فرد ، اینترنت بسته به سن فرد میزان ادراک ، تفکر و تحلیل فرد می تواند در مدت زمانی که فرد باش ارتباط داره این وسیله ، این تمایل ، این لذت ، این لذت مجازی فرد رو از مرحله ی عمل به سمت عادت ملکه هویت و تا جایی که فرد مسافرت نمی ره ، لپ تاپ نداره ، سیستمی نداره که وصل بشه به اینترنت ، اصلا مسافرت نمیره که از اتصال به اینتر نت دور نشه !!!! اصلا می گه من اگر یه شب نرم تو اینترنت می میرم ! این عین جمله ی یک آقای دانشجوئه چون تمام لذت و .. این به مرور دچار یک فشار می شه ، یک فشار میشه فشار میشه ، امکان انفکاک این فرد از دستگاه بسیار دشوار می شه ، چون این آدم عادت داره یه جا بشینه ، این آدم تمام اون چه رو که تا دیروز در تخیل خودش داشت از مطالب ادبی ، عشق های رمانتیکی ، لذت های جنسی سکس فلان فیسار بهمان همه چی که تا دیروز تو پستوی خیالش بود الان دیگه بصورت تصویر توی ارتباط مجازی قرار داره ، اخیرا آمریکا یه دستگاهی رو درست کرده یه لباسی رو درست کرده که شما این لباس رو می خری می پوشی اون فردی هم که اون سر دنیاست این لباسو می پوشه ، بعد هر دو می رید روی دستگاه بعد می رید روی خط سکس ها! بعد با هم دیگر شروع می کنید چت کنید که تمامه ... با این موس اون کاری که تو باید با کتف طرف .... داری میگیریش تو بغلت تمام این لباس اون فشار ها را رو به تو میاره یعنی تو احساس می کنی به طور مجازی یک نفر رو گرفتی تو بغلت داری باش عشق بازی می کنی ، این لباس رو اخیرا آمریکا تهیه کرده .. کاملا کاملا کاملا.... واین یعنی رفتن به سمت عمق یک فسادی که تصورش رو نمی شه کرد !!! لذا این دستگاه دستگاهیست که زمینه ی اعتیاد رو فراهم می کنه ، اعتیاد بنا به این تعریفی که ما عرض کردیم خدمتتون اینه ! مهم اینه که شما وارد حوضه ی هویت بشید ، طوری که این زمان تکرار و اراده هاتون شما رو استحاله کرده باشه تو این دستگاه ، انفکاک شما امری قریب به محال باشه ، این یعنی اعتیاد ، ما این دستگاه رو امروز به عنوان یک اعتیاد آور می شناسیم ، انقلابیعنی اوایل انقلاب 10 سال ، گفتند ممنوع سازی ، ممنوع سازی ، استفاده از ماهواره ،ویدئو چه می دونم اینترنت و از این جور چیزا ... گفتند ممنوع !! 10 سال بعد گفتند محدود سازی ، محدود سازی ! این 20 سال انقلاب ، 10 سال سوم شد خنثی سازی ؛ خنثی سازی !! این 10 سالی که به حول و قوه ی الهی رسیدیم ، چون حرکت فرهنگی بطعی ، کنده ، ما باید این 3 دهه را طی میکردیم ، این 10 سال ، به حول و قوه ی الهی و به ما بعد از این داریم وارد دوران مصون سازی میشیم ، ایمن سازی میشیم ، با همین جلسات ، با همین کلاس ها ، داریم مصون سازی می کنیم و این ما رو موفق می کنه ! اون استقامتی که داشتند، اون استقامتی که داشتند ، استقامت ، بچه ها اینو خیلی دقت کنید که ما در نماز ، میگیم اهدنا الصراط المستقیم ، مستقیم رو عربها به ... ما در کشور های عربی ، به خط مستقیم می گفتیم ، دوقری...ها رهب الدقری ،دقری یعنی مستقیم ، اهدنا ال.... خدایا ما را به راه مستقیم.. مستقیم به معنای این راه راست نیست ، یعنی خدایا ما را به راهی هدایت کن که در ان نیازمند استقامتیم ، خدایا ما را به راهی هدایت فرما که در آن نیاز مند چی.؟ استقامتیم ، شما اینو هر روز در نمازهاتون می گید، اینو بدونیدکه راه راست به استقامت نیاز داره ، والدین ما ، خاله ی ما ، عموی ما ، عمه ی ما ، دایی ما هر کسی ممکنه یه خطای رفتاری داشته باشه این برای مای انسانی که مشمول 2 پارامتر عنایت خداوند و اراده ی فردی هستیم ، مشمول این فرد نمی شه ، که بیایم بگیم که حالا که عمو یا عمه ، یا پدر ، بیایم این خطا را ادامه بدیم ، یا کپی کنیم ، یا اختباص کنیم ، ما انسانیم ، و به اندازه ی وسعت انسان بودن خودمون جهان رو می فهمیم و درک می کنیم ، شما از زمانی که می فهمید ، از زمانی که بفهمید ، بچه ها مغز انسان مثل فیلم عکاسیه ، مغز انسان مثل فیلم عکاسیه ، تا نور خورد ، دیگه خورد ، فیلم عکاسی تا نور خورد ، دیگه اون نور رو نمیشه ازش پس گرفت ، شما تا زمانی که نسبت به مسئله ای جاهلید و نا آگاهید بر ضمه ی شما نیست ، شما تا مغزتون نور خورد و فهمیدید ، دیگه نمی تونید نفهم بشید، شما اگر فهمیدید دیگه مسئولیت دارید ، و اگر مسئولیت دارید دیگه مشمول جزا و پاداشید ، چون فهمیدید، بنابراین همه چیز وابسته س به فهم شماست


  گفتمان ازدواج


اعوذ به الله من الشیطان رجیم

بسم الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین السلام علی المهدی و علی ابائه طیبین الطاهرین و علی امنا فاطمه الزهرا سید النساء العالمین : عصری که ما توش هستیم 2 تا تفاوت عمده داره با عصر قدیم ، اولیش اینه که شتاب پیشرفت از لحاظ تاریخی در عصر ما خیلی زیاد شده یعنی ما اگر مسیر تاریخ را منحنیش را ، از لحاظ پیشرفت در زندگی و تکنولوژی و تنوع زندگی ها رسم کنیم، منحنی تاریخ یه منختی با شیب ملایم بوده،یعنی همینطور که زمان میگذشته بشر یه سیر فوق العاده تدریجی در تحولات زندگیش پیدا می کرده ، عصری که ما الان درونش حضور داریم ، این منحنی یکباره رفته به سمت بالا ، یعنی در فاصله ی خیلی اندکی تحولات اجتماعی و تحولات تکنولوژیکی داره برای ما رخ می ده ! یعنی ما الانه همین حالا که ما دور هم هستیم ، نسبت به 7 سال پیش 6 سال پیش ، 8 سال پیش ، فوق العاده تنوع های جالبی وارد زندگی هامون شده ، در صورتی که این فاصله در نسل های گذشته ، اتفاقایی که طی 6 سال در زندگی ما ها می افته ، در نسل های گذشته گاهی توی 60 سال می افتاد، توی 80 سال می افتاد ، طبیعی که ، وقتی که سیر تحولات علمی سیرش از نظر زمانی شیب ملایم باشه جوامع آماده میشن که حظم کنن اون تحولات اجتماعی رو مثل اینکه من با آرامش بخوام غذایی رو طی 20 دقیقه با آرامش تناول کنم بعدا دو سه ساعت هم فرصت داشته باشم ، 3-4 ساعت این معده فرصت داشته باشه تا دفعه ی بعد که می خوام غذا تناول کنم ، اینا را حضم کنم ! حالا تصور کنید این 20 دقیقه تبدیل بشه به 3 دقیقه و به من بگن ضرف 3 دقیقه این غذا را باید بخوری و نوبت بعدی هم که باید غذا بخوری نیم ساعت دیگه است  !  خوب ببینید من چه جوری می خوام این غذا را حضم کنم! این اولین مشکلیه که کاری هم به کشور ما نداره ، از این بابت مشکل دنیای امروزه که سیر تحولات تکنولوژیکی فوق العاده زیاد شده ! و همین باعث شده که تفاوت نسلی خیلی چشم گیر بشه ، یعنی اون چیزی که در گذشته ، تغییراتی که مثلا طی 60 سال 80 سال 100 سال رخ می داد الان طی 50 سال 30 سال 20 برابر اون تغییرات رخ می ده لذا آدمایی که 10 سال از نظر گروه سنی از بقیه بزرگترند کاملا با مطالب جدید تری نسبت به اون گروه سنی مواجه میشن و خود این یه معضل اساسی توی بحث ازدواج ایجاد کرده ، یعنی نوعا پدر و مادر ها یا حتی کارشناسان فرهنگی یا حتی اساتید یا حتی برادر و خواهر های بزرگ تر می خوان یه سفارشی رو به برادر و خواهر کوچکترشون بکنن رو بحث ازدواج بر اساس تجربه ی فردی خودشون با اینکه همین فاصله ی 10 ساله که بین ازدواج اون برادره بزرگتر بوده و این برادر کوچکتر تو این 10 سال اساسا پدیده هایی که براشون بوجود اومده خیلی متفاوته و این مساله تو جهان امروز به یه نحویه ،  توی ایران امروز سرعتش بیشتره  یعنی ما نیست توی پیشرفت جهانی یه چیزی حدود 50 – 60 سال عقب افتاده بودیم و می خواستیم توی این چند ساله عقب افتاده گی مون رو جبران کنیم ، شدت این شتاب در ایران به مراتب بیشتره نسبت به کشور های جهان داره رخ می ده نکته ی دومی که ما در عصر حاضر ما باش مواجهیم و باز متفاوت با اعصار گذشته اینه که عموما تکنولوژیهایی که در دنیا متولد می شد تا میومد برسه به دست ما یه دوره ی زمانی طولانی رو طی می کرد ، مثلا تلگراف ! تلگراف از وقتی که اختراع میشه از وقتی که استفاده می شه تا وقتی که در ایران استفاده میشه یه زمان نسبتا طولانی طول میکشه ، تلفن همین طور و خیلی دیگر از وسایل تکنولوژی در اعصار گذشته فاصلش تا می رسید به کشور ما خیلی طولانی بود ! این فاصله ی طولانی باعث می شد که آفت ها و وسایل جدید و پدیده های جدید اجتماعی که اون تکتولوژی با خودش داره ، تو همون موتل خودش مثلا تو غرب که متولد شده ، آثارش روشن بشه ، پخته بشه ، عایق بندی هاش بشه و بعد از اینکه عایق بندیاش شد و جلوی خطرات گرفته شد ، سریع بیاد کجا ؟ بعد که به کشور ما برسه ما فقط با یه اختراع روبرو نیستیم با یه پدیده ی جدید روبرو نیستیم ، با یه تجربه ای که اون پدیده طی 100 سال تو اون کشور پیدا کرده روبرو هستیم که اون تجربه هم با خودش میومد ! شما نگاه کنید از وقتی که موبایل اومد توی دنیای ما تا اومد وارد کشور ما شد فاصله اش 6-7 سال بیشتر نبود 7-8 سال بیشتر نبود یعنی فاصله خیلی کوتاه شد ، الان فاصله کوتاه تر از زمانی که موبایل وارد کشور ما شد هست، الان تکنولوژی جدیدی که روی موبایل میاد با فاصله ی 6 ماه 7 ماه بعدش ما تو کشورمون میاد 1 سال کمتر مثلا الانه امروز بشر امروز نمی دونه موبایل چه آثار پزشکی میتونه روی انسان بزاره ، این چیزهایی هم که میگن بعضا تخمینیه ، اگر موبایل هم داستان تلفن رو پیدا می کرد ، داستان های دیگه رو پیدا می کرد و عوارضش بعد از 2 نسل خودش رو نشون می داد، بعد که میومد تو کشور ما ، با اون عایق بندی ها میومد ، مثلا این موبایل این آثار سرطانی رو داره برا این که این درست بشه و این آثار سرطانی رو نداشته باشه باید این گونه استفاده بشه ، الان این ویژگی  دوم عصر ماست که تکنولوژی از لحظه ی ایجادش تا لحظه ی استفاده ی ما فاصله اش فوق العاده کم شده و بهتر بگم بهتون بدون عایق بندیه لازم داره دست ما رو میگیره ، اینترنت همینطوره ، ماه واره همین طوره و چیزای دیگه که الانه در اختیار ما هست تکنولوژی پیشتر از اینکه بخواد حالت تکنولوژیکی داشته باشه ، تو دنیای امروز جلوه ی فرهنگی پیدا کرده یعنی با تغییر تکنولوژی ، فرهنگ یه جامعه تغییر پیدا می کنه یعنی با اومدن یک تکنولوژی جدید فرهنگ جامعه عوض میشه ببینید کالاها و محصولات دیگری که طی قرون و اعصار گذشته وارد کشور ها میشده ، یا در یک کشوری اختراع می شده ، این کالاها تا میخواسته جاشو تو جامعه باز کنه ، مثلا یه جایی اندکی بهش می دادن مثلا یه تازه واردی بخواد تو جمع ما وارد بشه ، یه گوشه ای میگیم بشین ، دو نفر بیان 1 قسمت میگیم بشین ، اما یه وقت یه جمعیتی میاد  یکدفعه ما نگاه می کنیم میبینیم سه چهارم ، چهار پنجم این جمعیت باید برن یه گوشه تا ما اینا رو جاشون بدیم ، تکنولوژی الانه با یه همچین سرعتی وارد جامعه ی ما شده ، تا وارد میشه ، یکدفعه می بینیم جای اکثری به خودش میگیره ، مثلا شما موبایل رو در نظر بگیرین ، یا همین وسیله کامپیوتر توی این دهه ی جدید اومده توی خونه های ما ، ببینید این چقدر جا گرفته یعنی الانه نسل جوان ما چند درصد وقتشون سرف این وسایل میشه ، چند درصد بقیه ی کارها می پردازن ، لذا است که تحولات جدید فرهنگی به بار میاره و این تحولات تو خود ازدواج هم خودشو نشون داده امروز از جناب آقای دکتر انوشه دعوت کردیم تشریف بیارن و خیر مقدم میگیم خدمتشون که تو این زمینه ما دیدگاه های ایشون رو بگیریم ؛ آثار روانشناسانه و تربیتی که رو خاص ابزار اینترنت می خواهیم صحبت کنیم و ارتباطهای اینترنتی ، تحولاتی که توی جامعه ما ایجاد کرده و نتایجی که به بار آورده و عایق هایی که باید داشته باشه رو می خواهیم باشون صحبت کنیم  و آسیب های احتمالی و نهایتا هم روی شیوه ی ازدواج های اینترنتی که تا این واژه رو بعضی از شماها می شنوین میگین خوب مربوط به ماها نیست شاید مثلا 1% جامعه باشه ولی در خلال بحث متوجه می شیم که نه ، بستگی به تعریفی که ما از ازواج اینترنتی بدیم ممکنه جمعیت خیلی بیشتری از جامعه ازش متاثر باشن و توجه بهش نداشته باشن ، من دعوت می کنم از جناب آقای دکتر که تشریف بیارن .... بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الرب العالمین و صلی الله و علی محمد و آله الطاهرین : الهم صل علی محمد و آل محمد        عرض سلام دارم خدمت فرزندانم و خوشحالم از اینکه در خدمت بچه های خوب اصفهان هستیم ، من معتقدم که بنا به نثر صریح قرآن جنس مرد جنس خاکه و جنس  زن جنس آبه و از امتزاج این خاک و آبه که چی بوجود میاد ؟ گِل بوجود میاد اما گاهی اوقات  اگر خدایی نخواسته این خاک یا این آب آلوده باشه اون گل چیزی نخواهد شد که به شکل مطلوب در بیاد شما با اون گل چیز خیلی خوبی رو بدست نمیارید ، اگر خاک یا آب آلوده باشه!!   یا هر دو کنفسیوس یه جمله ی جالبی داره ! کنفسیوس میگه اگر برنامه ی 1 ساله ای دارید برنج بکارید ، اگر برنامه ی 10 ساله ای دارید درخت بکارید ، و اگر برنامه ی 100 ساله ای دارید ، پس انسان تربیت کنید کار تربیت انسان کار ساده ای نیست ! از حضرت لقمان پرسیدند : یا لقمان : تربیت این فرزند از چه سنی شروع می شود؟ فرمود از 20 سال قبل از تولدش از 20 سال قبل از تولدش یعنی از زمانی که والدینش 5-6 ساله هستن ! یعنی شما مجرد هایی که اینجا هستید ، همین الان در حال تربیت بچه هایی هستید که هنوز به دنیا نیومدند بنابراین هر کاری که ما انجام می دیم ، بدون شک تاثیر عمیقی داره روی فرزندی که قراره فردا به دنیا بیاد ! پسر و دختر جامعه ی ما با دو انگیزه ی متفاوت تا سنین قبل از دانشگاه با دو انگیزه ی متفاوت به همدیگه تمایل دارند ، دختر بالغ شده ی ما در سن 14.5 تا 18 سالگی با یک انگیزه و پسر جامعه ما تا سن 15 و16 سالگی با یک انگیزه ی دیگری در صدد برقراری ارتباط با دختر جامعه ی ماست ! دختر در سن 4 سالگی تا آخر عمر موجودی است که میل به جلب توجه داره ، چه در خانه ی پدر چه در محیط اجتماعی ، دختر موجودی است که میل به جلب توجه داره ، با شیرین کاری هایی که می کنه ، رفتارهایی که داره ، لطافت های رفتاری ، نظر پدر ، نظر مادر  ، نظر خواهر ، نظر برادر ، اما این نظر به جلب توجه در دوران بلوغ به هیچ عنوان به این معنی نیست که دختر ما می خواهد با پسر جامعه ما رابطه برقرار کنه !!!  ولی میل به جلب توجه داره ، دختر دوست داره بخصوص در سنین بلوغ ببینه که چند مرده حلاجه ، این ویژگی دختره ، دو صفت در دوران بلوغ در دختر شدت می گیره ؛ یکیش ضریب کنجکاویه ، یکیشم ضریب ذهن گرایی !   این دو تا صفت موهبت خداوند اند برای دختر اگر این دختر اهل یک خانواده ی با تربیت باشه ، اما همین دو صفت یعنی کنجکاوی و ذهن گرایی می تونه اسباب نغمت یک دختر باشه و درد سر یک دختر باشه اسباب آسیب و تزاهم یک دختر باشه اگر اون دختر در یک خانواده ی تا اهلی تربیت شده باشه ! به همین خاطر کنجکاوی یک دختر برای برقراری رابطه ی اینترنت با انگیزه ی دیگری است جدای از اون انگیزه ای که پسر برای برقراری این رابطه داره  ، پسر ها موجوداتی هستند که در دوره ی راهنمایی و دبیرستان مثل دیش های ماهواره با این ال ام بی های بسیار قوی فقط در حال سیگنال افکنی اند برای افزایش تعداد دختر ها ، پسر های دبیرستان رو شما همیشه دم غروب می بینید عین کسایی که از باغ گردو اومدن هر کسی می گه من سه تا یکی میگه من دو تا چهار تا پیدا کردم ! دختر رو می گن نه گردو رو ، این طبع پسر ها ست کاری به این ندارن که طرف تپل باشه خپل باشه سرخ باشه سبز باشه لاغر باشه بلند باشه کوتاه باشه تعداد براشون مهمه  این خاصیت سن بلوغ پسر هاست ! میل دارن بدونن چقدر رو در حیطه ی تصرف بنابراین این انگیزه برای برقراری ارتباط در پسر با اون انگیزه برای برقراری ارتباط در دختر متفاوته اما هر دوی اینها پشت یک دستگاه قرار می گیرند .. چیزی که کار آدم رو می سازه این خیاله ، خیال ، خیال هر کسی با تصور این که من یه کسی رو پیدا بکنم که بتونه کلام آخر باشه و حرف آخر پسر جامعه ی ما که 15 واحد درسی گرفته 30 واحد فقط چت پاس می کنه و تمام افکارش تمام ذهنش ، شما نمی دونید هر دختری که در زندگی یک پسر وارد بشه 35 واحد فکری و تمرکز یک پسر رو می گیره ! هر پسری که در زندگی یک دختر دبیرستانی یا ترم اول و دوم دانشگاهی وارد بشه حدود 60 واحد از مغز دختر رو در بر می گیره اینها ساده نیست ، اینها در خودش میتونه آسیب به دنبال داشته باشه ، اگر بچه های ما به جای این پیله کردن های بیخود و این گذراندن وقتها روی سیستم های چت و اینترنت اگر این رو متوجه تفکر در برنامه ریزی در مورد خودشون اعتقاد به خداوند و ریشه یابی به این علاقه ای که به اون دختر دارن می کردن بسیار بسیار بسیار سریع تر به موفقیت می رسیدند  این جمله رو از طرف من به خاطر بسپارید :کسانی که در مسیر غلطی گام درستی برمیدارند به مراتب سریع تر از کسانی که در مسیر درستی گام غلطی بر می دارند به مقصد می رسند آدم ها دو گروهند عده ای راه رو عوضی می رن عده ای عوضی راه می رن کسانی که راه رو عوضی می رن به مراتب سریع تر از کسانی که عوضی راه می رن به مقصد می رسن مهم گام برداشتن توئه پسر و دختر با خیال ، توهم  ، پشت دستگاه نشستن هر کسی تصور می کنه این کسی که امشب ممکنه باش چت کنم آخرین تیپ تاپی باشه که بتونه پاسخ زندگی منو بده ! دختر ها که معمولا فکر میکنن یه مردی با اسب بالدار از لایه های هفتم آسمون داره میاد پایان که اینو با خودش مثلا ور داره بره .. پسر ها هم دنبال این اند که ببینن از این جالب تر و جادبتر و خوشکل تر و جذابتر و خوش فکر تر و هم دل تر آیا کسی رو می تونم امشب پیدا کنم تو این سیستم یا نه !  و باز زمان زمان زمان ... کاری به این که پیداش کنیم یا نه اصلا بهش ندارم  بعضی از ازدواج های چت هم موفق بوده انجامم شده و رفته اما زیر یک دهم درصد زیر یک دهم درصد!!! 99.9 % شد فاجعه ! ما گرفتاری های فردی و اجتماعی رو این طور تقسیم بندی می کنیم دغدغه مسئله مشکل معزل بحران فاجعه دغدغه مسئله مشکل معزل بحران فاجعه 99.9 % از ازدواج های چت شد فاجعه ، فاجعه ها !!  یعنی ترکیبی از جدال و رسوایی با هم به دلایلی تمام ! خیلی متشکر آقای دکتر یکی از چیزهایی که تو جامعه ی ما همگان به بدی و زشتیش قائل هستن اعتیاده یعنی اصلا لازم نیست که برای این که اعتیاد بده جلسه ای گذاشته بشه همه قبول دارن به اصتلاح یکی از منکراتیه که منکر بودنش توی جامعه ی ما به رسمیت شناخته میشه! احساس میشه که اینترنت و کلا ارتباط های چت و این مقوله ای که شما گفتید این هم یک نوع اعتیاده و امروزه می گن معتاد بیماره یعنی واقعا یه سری بیماری هایی در درون او شکل گرفته که به این اعتیاد روی آورده منتها جامعه هنوز این واژه رو نفهمیده که ایا واقعا این وسیله میتونه واقعا اعتیاد آور باشه یا هر عادتی اعتیاد هست یا نیست لطفا تفاوت عادت ها و اعتیاد ها را بیان کنید و این که آیا این وسیله می تونه جزء وسایل اعتیاد زا محسوب بشه یا نه اینو به خاطر بسپارید هر عملی تحت سه پارامتر زمان تکرار اراده میشه عادت هر عملی تحت سه پارامتر زمان تکرار اراده میشه عادت ، هر عادتی تحت زمان تکرار اراده میشه ملکه هر ملکه ای تحت زمان تکرار اراده میشه هویت هر هویتی تحت زمان تکرار اراده میشه شخصیت و طبیعت فرد ما تا قبل از هویت این امکان را داریم که صفتی رو چه خوب چه بد از فردی بگیریم ، اما اگر تبدیل شد به هویت دیگه آسمون چاره اش نمی کنه ، چون شده هویت نکته ای که آقای دکتر فرمودند کاملا درسته ، چت بسته به سن فرد ، اینترنت  بسته به سن فرد میزان ادراک ، تفکر و تحلیل فرد می تواند در مدت زمانی که فرد باش ارتباط داره این وسیله ، این تمایل ، این لذت ، این لذت مجازی فرد رو از مرحله ی عمل به سمت عادت ملکه هویت و تا جایی که فرد مسافرت نمی ره ، لپ تاپ نداره ، سیستمی نداره که وصل بشه به اینترنت ، اصلا مسافرت نمیره که از اتصال به اینتر نت دور نشه !!!! اصلا می گه من اگر یه شب نرم تو اینترنت می میرم ! این عین جمله ی یک آقای دانشجوئه چون تمام لذت و ..   این به مرور دچار یک فشار می شه ، یک فشار میشه فشار میشه ، امکان انفکاک این فرد از دستگاه بسیار دشوار می شه ، چون این آدم عادت داره یه جا بشینه ، این آدم تمام اون چه رو که تا دیروز در تخیل خودش داشت از مطالب ادبی ، عشق های رمانتیکی ، لذت های جنسی سکس فلان فیسار بهمان همه چی که تا دیروز تو پستوی خیالش بود الان دیگه بصورت تصویر توی ارتباط مجازی قرار داره ، اخیرا آمریکا یه دستگاهی رو درست کرده یه لباسی رو درست کرده که شما این لباس رو می خری می پوشی اون فردی هم که اون سر دنیاست این لباسو می پوشه ، بعد هر دو می رید روی دستگاه بعد می رید روی خط سکس ها! بعد با هم دیگر شروع می کنید چت کنید که تمامه ... با این موس اون کاری که تو باید با کتف طرف ....  داری میگیریش تو بغلت تمام این لباس اون فشار ها را رو به تو میاره یعنی تو احساس می کنی به طور مجازی یک نفر رو گرفتی تو بغلت داری باش عشق بازی می کنی ، این لباس رو اخیرا آمریکا تهیه کرده .. کاملا کاملا کاملا....   واین یعنی رفتن به سمت عمق یک فسادی که تصورش رو نمی شه کرد !!!  لذا این دستگاه دستگاهیست که زمینه ی اعتیاد رو فراهم می کنه ، اعتیاد بنا به این تعریفی که ما عرض کردیم خدمتتون اینه ! مهم اینه که شما وارد حوضه ی هویت بشید ، طوری که این زمان تکرار و اراده هاتون شما رو استحاله کرده باشه  تو این دستگاه ، انفکاک شما امری قریب به محال باشه ، این یعنی اعتیاد ، ما این دستگاه رو امروز به عنوان یک اعتیاد آور می شناسیم ، آقای دکتر برای من روشن شد مراحل بحثتون اما دلم می خواد یه تعریف دیگه ای از اعتیاد بدید ، چه شکلی میشه ما عادت ها رو از اعتیاد جدا کنیم ، مثلا صبحانه عادت ماست یا ما اعتیاد داریم به صبحانه ؟  آفرین آفرین ، این سوال خیلی سوال درست و دقیقیه ، بچه ها ببینید آنچه رو که جزء ضروریات ، تعادله تعادل شما ، آنچه را که جزء ضروریات تعادل شما  حفظ تعادل شما برای زندگیه ، اینها  میشن ابزار لوازم خوراکی یا پوشاکی که ما نیازمندشون هستیم بر مبنای تعادل لذا به عنوان اعتیاد محسوب نمی شوند چون ضرورت تعادل شما هستند ، این تعادل رو خیلی دقت کنید ها خیلی دقت کنید ،،  اما اگر چیزی رو شما خارج از تعادل ، خارج از تعادل بهش مبتلا بشید ، وسیله ی نقلیه ، ماشین ، وسیله ای است برای تعادل حرکتی شماست برای زندگی ! مگه غیر از اینه ؟ اما اگر شب و روز تو شد ماشین سواری ، شب و روز تو شد خوردن ، شب و روز تو شد برقراری رابطه ، آیا به عقیده ی شما این تعادله ؟ این میشه اعتیاد اینو هم به شما بگم ، جسم هر زمانی در یه حالت اشباعی قرار بگیره پیام بس رو میده ، شما معدت وقتی پر میشه ، پیام کافی بودن ، پیام بس بودن رو بهت می ده ! طوری که مثلا می گید اگه یه لقمه ی دیگه بخورم می ترکم ، اما لذت های مربوط به روان مثل سکس ، مثل عشق و حال ، حی بگیم و خلاصه کیف کنیم ، لذت های مربوط به روان آب شوره ته نداره ! هر چه بخوری تشنه تری هر چه بخوری تشنه تری ته نداره بنابراین مجموعه ی لوازم ضروری برای تعادل این ها به عنوان عوامل اعتیاد شناخته  نمی شن اما اگر از مدار تعادل خارج شد و گسترش پیدا کرد ، این میشه اعتیاد ،  یه واژه ی دیگری داریم به نام اینکه می گن فلان چیز اعتیاد آوره با بیانی که دکتر فرمودند من اینجور استنباط کردم که اون چیزهایی که اعتیاد آور هستند اون چیزهایی هستند که ما اگر بخواهیم باهاش برخورد تعادلی بکنیم هم این ها نپذیرند یعنی یک لغزنده گی دارند که کم و تعادل رو اصلا ، ذاتا نمی پذیرن ، مثلا یکی بگه آقا من می خوام حشیش را در حد کم ، در حد تعادل استفاده کنم و معتاد بهش نشم ، اصلا وسیله ، وسیله ای نیست که بشه برخورد تعادلی کرد ، لذا می گن حشیش اعتیاد آوره ، شما باهاش ارتباط برقرار کنید شما رو می کشونه به اون سمت حالا آقای دکتر برای نسل جوان و نو جوان ما اینتر نت آیا ... کلا شیوه ی چت ، این بخش از اینترنت که حالا مبحث ماست و مد نظرمونه ، این ها چیزهاییه که میشه برخورد تعادلی باش کرد برا نسل نوجوان یا نه ؟ یا نه این هاهم جزء چیز هایی که اعتیاد میاره ؟ حضور انورتون که عرض کنم همانطور که آقای دکتر عرض فرمودند ، بعضی از مواد از یه شیب لگاریتمی ، از یک لغزندگی خاصی برخوردارن که نمی شه باهاش شوخی کرد در حالی که اگر کسی با این شوخی نکنه ، مشکلی نداره ! یه نفر میاد میگه که : ... ما داشتیم تو این دوستای پزشک و جراحمون گاهی اوقات یکی میومد می گفت که آقای دکتر مثلا هر دو هفته ای یه بار یه نخود مثلا تریاک بندازم بالا ، بعد خوب تریاک یکی از اثرات خیلی مثبتی که داره ایجاد یک تعادلی می کنه در فرد  رفتار فرد تصمیم فرد یک ارامشی می ده به تفکر ، حقیقتا تا  3-4 ماهه اول تریاک بسیار چیز خوبیه دکتر بد جور توصیف می کنید ... اره اما می خوام به شما بگم می دونید .. آخه یه عده اده ای... اقای دکتر می دونید که قدیمی های اصفهان با تریاک خیلی حشر و نشر داشتن .. آخه تریاکی ها اساسا آدمای با معرفتی هستند ..( صدای خنده)  اینو جدی عرض می کنم ...  تریاکی ها تا سال پنجم و ششم مصرف از بهترین دوستان خودم همین تریاکی ها بودن.....دارن به تدریج آقای دکت.... که تا سال پنجم ششم اینا آدم های بسیار با معرفت ، خوش کپ و گفتگتو با مرام   اهل مسافرت تو خانوادشون به چاکرم مخلصم ، اهل هیچ آشغال بازی هم نبودن ، یعنی چاکر زنشون هم بودن منتها منقل و استیل و قرقری و سنگک و سیخ و فلان و اینهاشم ...... تا وقتی که برسه ها .... آفرین ، آفرین حالا فاجعه کجاست ، ببین تا موقعی که برسن ، اینها نمی دونستن ، یا مثلا یه آقای جراحی بود می گفت آقای دکتر من هر دو هفته ای یک بار یه نخود می ندازم بالا اونم بیشتر در حول و حوش عمل جراحی ، دیگه عمل در اوج دقت انجام می دم ، هیچ فشاری هم به من نمیاد هیچ اضظرابی هم به من وارد نمیشه ، یه آرامش خاصی دارم ، بش گفتم آقای دکتر این چاه ویله ها این لب لبش برات جالبه ها این میکشه تت توها ، میکشه تو را داخل ها!!  خدا می داند ، این بشر تا اون جا که یادم میاد قضیه مال سال 77   78 بود ، اینقدر هم میومد در مورد مزایاش صحبت میکرد و که چه آرامش... بش می گفتم حواست باشه حداقل قسمی که خودت برای خودت خوردی هر دو هفته ای یک نخود همین باشه ها !!!  شما نمی دونید خاصیت تریاک چیه ؟!  خاصیت تریاک اینه : این لغزنده ای که آقای دکتر می گه خییلییی درسته خاصیتش اینه : ببینید بار اول یه نخود که مصرف می کنید بسیار آرامش دارید اعتماد به نفس دارید از هیچ چیز نگران نیستید ، میلیون ها بدهکاری دارید ها اما چنان توکلی به خدا می کنید (صدای خنده بلند...) که انگاری ....   اصلا انگاری خدا همسایه ی بقلیته ، بعد این تا حدود نخود دوم مثلا فرض کنید توی سه روز دوم یا چهار روز دوم ، یا پنج روز دوم انجام بشه مستله ای نداره ... اگر شما در مدت کمتر از دو هفته چهار بار تریاک کشیده شدید در بار چهارم که شما یک نخود مصرف می کردید این مقدار (با دست مستطیل 50*50) به شما آرامش می داد، دیگه تو دو هفته ی بعدش مثلا این مقدار (3 نخود) مصرف کنه ، تا این مقدار (با دست مستطیل 30*30) به شما آرامش بده ، در ماه سوم شما این مقدار(5 نخود)مثلا مصرف می کنید تا به شما این مقدار آرامش می ده ( با دست 5*5) در ماه ششم شما باید این مقدار(10 نخود) مصرف کنید تا تازه درد رو از شما بگیره و بشید یه آدم معمولی ، یه آدم معمولی مثل ما... بعد از اون اگر این مقدار (10 نخود) دیگه هم مصرف کنید اون آرامش و نشئگی دفعه اول رو بهت می ده !  فاجعه تریاک اینه ! که هر چه از میزان لذت کاسته می شه و به سمت درد حرکت می کنه به مقدار مصرف اضافه می شه ! دستگاه اینترنت همینه ! شما هر چه از این دستگاه .....   طرف رفته بود پیش این جقه...  حقه می دونید که چیه ؟حقه ؟ بحمدالله اطلاعات عمومی خوبی هم دارید ؛ حقه به اون چینی گردی می گن که اون لوله ی وافور بش وصله ...  اینها یه حقه دیگه رو فکر می کردند ، اینها ماله این نسل اند اصلا با این واژه ها ... از شیشه و .... اینها رو بیشتر می شناسن ، حقه به یه چینی گردی می گن که این لوله ی وافور بش وصله بعد ورق تریاک رو که حرارت می دن می چسبونن تا یه مقداری چیز بشه اون ذغال رو نزدیک می کنن یه سوراخ بسیار باریکی داره بسیار باریک که خون رو در حقیقت از طریق اون ؛ از طریق اون استنشاق می کنن و می کشن داخل ، بنابراین جرم و ناخالصیش کمتره و وافوری ها سالم تر از سیخ و سنگی ها هستند ، علتش اینه که در خود تریاک بسیار مواد ناخالص مثل پودر خون ، اینو بدونید تریاک های امروز 20-23 % تریاک خالص داره بالای 70 % پودر خونه ، یا پودر نوشابه است ، از کشتار گاه ها این رو می گیرن خشک می کنن پودر میکنن ورز می دن این پودر رو با دستگاه هایی که ... ما زیاد در تهران و مراکز دیگه ای که خوب سر و کار داشتیم با این چیز...  واقعا دستگاه های عجیبی برای افزایش وزن تریاک دارن که بگذریم این طرف رفته بود پیش این کسی که حقه رو می ساخت ، بش گفت فلانی این سوراخش خیلی کوچیکه ، یاروئه بش گفت : نه این سوراخش به اندازه ی کافی گشاد هست و تو برای کشیدن مشکل نداری !  گفت آقا به جان خودت سوراخش خیلی  کوچیکه ! گفت آقا سوراخش به اندازه کافی بازه ، گفت بابا من اصلا استفاده نمی کنم خیلی کوچیکه!  زد پشت کمرش ؛ بش گفت سوراخش اونقدر باز هست که تا سال دیگه تو و کامیون تو رو از سوراخش عبور بده ! سوراخش به اون اندازه بزرگ هست که تا سال آینده همه ی زندگیتو از خودش بکشه بیرون ! اینو بدونید دستگاه چت ، اینتر نت و ارتباط دقیقا همین وضعیت  تریاک رو داره ، هر چی تو بیشتر زمان بزاری تو رو میبلعه ، میبلعه، میبلعه ! هر روز یک انسان تازه ،  توی این چت روم 60 نفر آدم میاد ، کدومشو انتخاب کنی ؟ تو رو می بلعه    در خدمتیم آقای دکتر ! خیلی تشبیهات خوبی رو کردند آقای دکتر برای روشن شدن قضیه ! دوستان عزیز گاهی اوقات آدم تو دنیا از چیزی لذت می بره ، می گه لذتشو می برم پا لرزشم می شینم می گن هر کی خربزه بخوره پا لرزش هم می شینه !!  خربزه لذت داره ، ولی تو بحث اعتیاد ، همانطور که دکتر هم فرمودند ، تو بحث اعتیاد دیگه تا یه مرحله لذته ، مراحل بعدش فقط تسکینه ، مثال همون آب نمکی که زدن ، تو آب شور عطشش طرف بر طرف نمی شه ، لذتی هم از آب خوردن نمی بره ، یعنی آب خودش خیلی لذت داره ، ولی کی تا حالا از آب شور لذت برده ، بگه من خوردم و لذت بردم ! یعنی این طرف لذت نمی بره ، مجبوره ، یه فضایی که ...   اصلا اعتیاد ، یکی از خصلت های اعتیاد همینه کسی که  معتاد به چیزی می شه ، بیشتر  از این که بخواد برای لذت از اون استفاده کنه به خاطر خارج شدن از یک فشار لذت می بره ، مثل اینه که آدم خودشو تو یه زندانی حبس کنه بعد بگه مثلا روزی 20 دقیقه بیام نسیم به من بخوره نمیدونی  چقدر به من لذت میده ، ما اسم اینو لذت نمی زاریم خوب آقای دکتر بکشیم بحث رو روی ازدواج های اینترنتی ،نگاهتون رو رو این پدیده بگید چقدر تو جامعه شیوع داره و اصلا چی هست ، شما تعریفتون رو از ازدواج اینترنتی چه مواردیه ، جز ازدواج اینترنتی حساب می کنید. خدمتتون که عرض کنم  ، یه زمانی در قبل از انقلاب در این مجله زن روز دست به یه کار خاصی می زد ، .. 

 آقای دکتر قبل از این که .. می خواستم یه نکته ای رو خدمتتون بگم ، این برنامه از شبکه 3 داره ضبط میشه ! دکتر توجه به ....

آقا بحث اون تریاک و تشکیلاتشو ...  حتما ها!!!        

بخش اول صحبتتون که حتما نصفشو باید بچینن حالا تا از این به بعد میخواهین برین تو زن روز برین اما یه جوری که پاستوریزه باشه ،

حتما این برنامه زیر نظر خود آقای دکتر بانکی باشه چون من اصلا متوجه نبودم ،

نه مشکلی نیست می دیم تو تهران خودشون ،

آره واقعا اینو ....

یه جوری بگید که آره خلاصه ....

خیلی دقت کنید خیلییی دقت کنید ، چون بسیاری از مطالب در فضای خودمون مطرح شد و به هیچ عنوان بحث رسمی و عمومی نیست ،

البته اون تیمی  که روی بحث کار می کنن خیلی واردن نگران نباشید حالا اگه یه بحثی هم هست که می دونید حیفه اینا باید بشنون بگید سانسور نکنید ، اونا خودشون سانسور می کنن . بله بفرمایین

حضور انور شما که عرض کنم مواردی بوده که ... 

زن روز را می گفتید ...

بله (صدای خنده )

قبلا مجله ی زن روز یه کار خاصی می کرد این میومد ، خدمتون که عرض کنم اعلام  میکرد یه دختری مطلب میداد درباره ی ویژگی های خودش که من مثلا دختری هستم 23 ساله قد فلان رنگ چشم فلان ، مو فلان و خواهان پسری هستم مثلا با این مشخصات بعد اینا رو در یک ماتریسی قرار می دادن ،  ببینن کی با کی و چه تیپی با چه تیپی همخوانی داره و این ها رو به همدیگه معرفی می کردن ، که بعدها که من با بعضی از دوستان که در این مجله کار می کردن با بر و بچه های قدیمی زن روز میگفتن که مثلا چیزی اقل از 0.1% یا مثلا 0.08   /   0.07 %  ممکن بود به یه زندگی موفقی منتج بشه که در سال اول یا دوم منجر به طلاق و اینها نشه ، گر چه اون موقع اونا پارامتر هاشون ، معیار هاشون ، نقطه نظر هایی که داشتن ، شاخص های انتخابشون متفاوت بوده اما الان داستان به مراتب بد تر از اون قضیه است یعنی اونجا یک نفر سومی ، یه گروه ناظری برای مچ کردن این 2 تا بودن اما شما الان اینجا هستید ، یه دختر خانمی هم که معلوم نیست به چه دلیلی ، از تنهایی ها ، کم بود محبت ها ، تنش های ناشی از والدین رفته تو اتاق درو بسته و امروزه خوب می دونید هر چه تعداد اعضای خانواده کمتر میشه ، فاصله ی اعضای خانواده بیشتر میشه ، یه خانواده ی 4 نفری پسره اون اتاقه ، دختره تو اون اتاق ، والدین هم تو اتاق دیگه درو می بنده پشت دستگاهه و خسته هم هست گریانه ناراحته ، حرفش شده می ره پشت دستگاه ؛ این فرد ، این فرد مترصد یه کسی رو پیدا کنه پاسخ روحش رو بده ، نیازش رو پاسخ بده ، غافل از اینکه ، اصلا طبیعت این دستگاه بلعیدگیه !! طبیعت دستگاه اینترنت بلعیدگیه !! طبیعتش بلعیدگیه !! چه در فاز مثبتش ، چه در فاز منفیش ، تو گوگل رو که باز می کنی میرییییییییی!!  ممکنه دنباله دو تا منبع اصلی باشی ! توی شاخه ی حاشیه ای هم میری اطلاعات دیگه هم بدست میاری ! اطلاعات، اطلاعات می کشونه ! اطلاعات، اطلاعات می کشونه ! ولع ، ولع میاره ، میاره !! شما برای یه مورد می خواهین چت کنید با یک نفر یه صحبتی کنی ، اون فردی که تو نمیشناسیش شروع می کنه با تو صحبت کردن و بر مبنای تسلطی که در برقراری ارتباط  داره  تو رو آرام آرام تخلیه می کنه ! اول تخلیه هیجانی میشی ، تخلیه انرژی های منفی میشی ، احساس میکنی یه کسی رو پیدا کردی بهت آرامش میده ، قرار می زارید برای روز بعد ، و روز بعد ، بعد احساس می کنی عجب این با من همخوانی داره ، شما نمی دونید در چقدر از صحبت های پسر ها و دختر های ما میگه که نمی دونید اقای دکتر بسیار با من هم خوانی داشت ، این طور نیست ! این جلوه های اسرار تو بر همخوانی که اونو هم خوان تو  می کنه ! این جلوه های ذهن که اونو با تو هم خوانی می کنه !  دقت می کنید چی عرض می کنم ! ؟ اینها تصورات توئه ، تو چون اسرار داری که یک نفر آرامت کنه ، پیام های او هم همراه با التلیامه ، به نظرت می رسه که مظهر آرام بخشی اینه و لذا دختر جامعه ما ، که کمبود محبت داره ، پسر جامعه ی ما که در خانواده در گیر تنش های  والدینه احساس میکنه مظهر و کانون آرامش ، این دختریه که الان بش آرامش داده !!!   اون اوایلشم می نویسن به خدا توکل کن ، به خدا تکیه کن ، من می دونم منم برای تو دعا می کنم ، از امشب برای تو دعا می کنم! اینم به اون میگه من برای تو دعا می کنم ، فلان می کنم فیسار می کنم ! ته ته ته قضیه میشه اسرار برای دیدار ، تو همون برخورد های اول ممکنه تو بفهمی این اون نیست !!!  اصلا دختره اومده میگه من در برخورد اول که دیدمش اصلااا آقای دکتر اونی نبود که من می خواستم ، اما چون یک پس انداز و یک ذخیره ی ذهنی و خیالی مثبت برای او پس انداز کرده ، سه ماه باش چت کرده بدون آنکه ببینش ، حالا که می بینش و می دونه ، عقلش بش میگه که این اون نیست ! ولی چون یه پس انداز سه ماهه در جانب داری از او داره و حرف های اون داره ، میگه در هر صورت احساس کردم که ... به  هر حال ... می تونیم خوشبخت بشیم ، دقت می کنی؟؟؟   پسره هم به دلیل همین کمبودی که داره ، جلوه هایی رو به اون غالب می کنه کاذب که از آن خود اون دختر نیست ! ولی میگه آقای دکتر تنها تکیه گاهی بود که احساس می کردم دارم ! به هر حال احساس کردم دوسش دارم ! همین به هر حال ، به هر حال باعث می شد که این ها ارتباطشون نزدیک تر میشد ، از دو شهر ! پسره میومد اون شهر ،  ماشینی می

گرفتن تابی می خوردن ، آرام آرام ، آرام آرام آرام بدون آنکه بدانند این دو خط متقاطع ، اینها فقط در یک نقطه به هم طلاقی می کنند و باز کیلو متر ها بعد از ازدواج از هم فاصله میگیرن ، ازدواج اینترنت ، ازدواج دو خط متقاطع ! فقط!! شما در یه لحظه تلاقی دارید بر مبنای نیاز عاطفی و بعد دوباره فاصله گرفته اید

باد آورده را باد میبرد !  خیلی مثال زیبایی رو زدند جناب دکتر ! دو خط متقاطع نا گذیر به هم می رسن ، شما چه بخواین چه نخواین ، یعنی اگر تو دایره دو خط متقاطع قرار گرفتید نمی تونیم بگیم ما می ریم نزدیکیهاش بر می گردیم ، این لاین این خط خطیه که بالاخره به هم میرسن ! مام دلمون میخوان جوانا به هم برسن اما این رسیدن ، مثال مدفن عشق است ، یعنی به محضی که رسیدن واگرایی شروع میشه ، تا نرسیدی هیجان داری برا رسیدن ، تا رسیدی هیجان داری برای گریختن ، مانند قلعه ای که کسانی که بیرون قلعه قرار گرفتند می خوان برن ببینن تو قلعه چه خبره ؟ اونایی که تو قلعه هستن می خوان از قلعه فرار کنن ! آقای دکتر تعبیری داشتن تحت عنوان فاجعه ؟!  شما نگاه کنید ما الان تو جامعه مون با دو بحران روبرو هستیم ، یکی بحران تجرد که جمعیت مجردینمون بیشتر از مزدوجینمونه و یکی جوان های آماده به ازدواجمون ، ازدواج ها داره با تاخیر شروع میشه ، جمعیت زیادی به اصطلاح عقب موندن از ازدواج ، ولی ما یه بحران هایی  دیگه هم داریم که به طلاق یا طلاق عاطفی داره منجر میشه ! شما دوستان عزیز اگر  یه نگاهی به منحنی طلاق ها نگاه کنی دو تا چیز رو تو منحنی طلاق ها می بینی ، طلاق توی کشور ما نه تعادل تاریخی داره نه تعادل جغرافیایی داره ، اگر منحنی تاریخیش و منحنی جغرافیاییش بکشی به چیز جالبی بر خورد می کنید/  از نظر منحنی جغرافیایی هر چی در شهر های بزرگ مثل تهران ، اصفهان ، اینها بررسی کنید می بینید آمار طلاق روز به روز چیه ؟ بالاتره ، هر چی میری تو قسمت های محروم تر مثل لرستان ، شهر کرد ، اون جاهایی که اصطلاحا میگیم مناطق محروم میبینیم پایداری زندگی چیه ؟ بیشتره یعنی ما یه همچین عدم تعادل جغرافیایی چیه ؟ داریم میبینیم تو منحنی های طلاق ، یعنی هر چی محیط ها با وسایل تکنولوژی روز بیشتر آشناتر شدن و عوامل توسعه بیشتر شده ، متلاشی خانواده هم بیشتر شده !  و به ازدواج های موقت ، ازدواج هایی که دوامی نداره مبدل شده ، باز یه منحنی دیگه ای اگر رسم کنیم هر چی کشور ما از نظر زمانی داره پیشرفته تر می شه ،  باز طلاق ها داره چی میشه بیشتر میشه که یکی از علت هاش همین مساله است که تحولات تکنولوژیکی که در کشور ما هست ، تحولات فرهنگی رو ایجاد کرده که ما هنوز آماده ی این تحولات نیستیم ، آقای دکتر ما ایرانی ها تو تاریخ از یک بابت زبان زد بودیم ، به دلیل تاریخی ، و اون هم قدرت حاضمه ی فرهنگی که در ایران بوده ، یعنی ما ، چه کشور هایی حتی مثل موغول ها می مدند و کشور رو با خاک یکسان می کردند ، چه کشور هایی مثل اسلام که با گشایش ها  و فتوحاتی که خود مردم استقبال کردند ، چه روش های دیگری که ملت ها وارد ایران شدند قدرت حاضمه ی ایرانی اینقدر قوی بوده که اونا رو تو خودش بعد از مدت ااندکی حضم می کرده و اتفاقا اون نتیجه ی حاضمه ی فرهنگی هم خیلی بیشتر بوده یعنی مثلا ما تو اسلام ، اسلامی که آلوده بود با نژاد پرستی عرب ، به اسلام ناب تبدیل شد تو حاضمه ی ما ، ما می بینیم تو فرهنگ تشیع حاضمه ی ایرانی جذب می شه نه اون ناسیونالیستی عرب که تو سال های اول اسلام متاسفانه تو خود جهان اسلام رخ داد ، موغول هایی که اصلا بویی از انسانیت نبردند ، اینها باز جذب حاضمه ی فرهنگی ایران شدند ، مساله ای که ما الان دارم و از شما میخوام بپرسم ،  اینه که کو این حاضمه فرهنگی ؟ قطعا این حاضمه ی فرهنگی وجود  داره ! گم نشده تو کشور ما ، می خوام شما کمک کنید به عنوان یه کسی که تو این زمینه صاحب نظر هستید ، برای اینکه بتونیم این تکنولوژی جدید را حضم بکنیم ..... ما نمی تونیم اینترنت رو بگیم خذفش کنیم ، ما نمی تونیم جوانهامونو با تکنولوژُی جدید ارتباطشونو قطع کنیم ، اومده دیگه ، چه شکلی حضمش کنیم ، قواعد حضم اینو برامون بگید و چه کار کنیم حاضمه ی جوانهامون قوی بشه ! ؛

بله ، من یه نکته ای رو خدمت عزیزانمون عرض کنم ، همونطور که آقای دکتر عرض فرمودند ما ایرانی هستیم ، ما مسلمان هستیم ، ما آریایی هستیم ، آریایی یعنی چی ؟ آریایی یعنی نجیب ، آی ران که ما الان می گیم آیران یعنی سرزمین مردمان آریایی

، آیران یعنی سرزمین مردمان آریایی ، یعنی سرزمین مردمان نجیب ، ما نجابت داریم ، ما از پیش از اسلام هم نجابت داشتیم ، اسلام به عنوان یک ارزش متعالی یک ارزش جامع ، اومد این نجابت رو متبلور کرد و ما افتخار کردیم که هسته ی تبلور ارزشهای این دینمون ، اعتقادات ما ، و  سیره و روش ائمه ی معصومین ما رو تشکیل داد ، هسته ی تبلور ، شما این شاخه نبات ها رو که از مشهد ، یزد یا اصفهان سوغاتی میارن یا می برن ، شما اگر این شاخه نبات رو بخواین بسازین چه کار باید بکنید؟ شما باید آب رو از شکر ، اشباع بکنید ، بجوشونید و سرد بکنید تا اون شاخه نبات منظم ، اون کریستال های منظم 6 وجهی ، 12 وجهی ، 20 وجهی ایجاد بشه ، اما اگر شما هزار بار هم آب رو از شکر اشباع کنید ، بجوشونید و سرد کنید ، تا یک پدیده ، یک  پدیده ای توی این آب شکر نباشه ، تو نمی تونی شاخه نبات از توش در بیاری ، اون پدیده چیه ؟ ها؟ نخ ، نخ ؛ اون نخی که تو این آب شکره ، ما به این نخ می گیم هسته ی تبلور ها؟ اون عامل کریستالیزیشن ، اون عامل تبلور ، اون عاملی که باعث میشه این به پولکی تبدیل نشه و اون بلور های منظم رو به تو میده فقط اون نخیه که داخل اینه ! ما به اون نخ میگیم هسته ی تبلور !!!!  این سیستم حاضمه ای که آقای دکتر اشاره می کنن ، در حقیقت همین محور تبلوریست که ما روش تاکید داریم ، ما اگر همه ی مسائلمون ، همه ی روابطمون ، همه ی کارهایی که انجام می دیم ، چه برقراری رابطه از طریق اینتر نت باشه ، آیا خطر ناک تر از اینترنت وجود نداره ؟ چرا ، ما چیزی داریم ، که حدود 10 تا 15 برابره اینترنته ، این دستگاه شما نمی دونید چه دماری از ،.....  چرا ؟ چون این دستگاه وارد کشور ما شد ، اما فرهنگش وارد کشور ما نشد ! آقا پسر و دختر جامعه ی ما از سر صبح تا شب ، چیک چیک چیک چیک چیک ، برو پایین برو پایین برو پایین ، بیا بالا بیا بالا بیا بالا ، بیا این ور بیا این ور بیا این ور ، آه تلپ افتادی تو دل من نگاه کن (صدای خنده ) از سر صبح تا شب ، یه مشت جک و لطیفه و .... ، این دستگاه  به مراتب از اینترنت خطر ناک تره ، به مراتب ؛ چون فرد فرهنگ استفاده ی صحیح از دستگاه رو نمی دونه ! اینترنت هم یه دستگاهیه ! من اینو می خوام عرض کنم خدمت عزیزانم اگر در درون هر انسانی محور تبلور نباشه ، که به حرکاتش انتظام بده ، اگر محوری نباشی که به افکارش انتظام بده ، فرق نمی کنه چه تو دارایی اینترنت باشی ، چه نباشی !  فقط با همین موبایل یا تلفن ثابت یا هر وسیله ی دیگری ، تو می تونی زمینه ی انحراف را فراهم کنی ، من می گم تو این محور رو در خودت ایجاد کن ، در نظام خانواده در قبل از بلوغ بچه ها این محور تبلور والدین هستند ، والدین ! فرق تربیت والدین با تربیت بیرون از خونه ، تربیت سی دی با تربیت کاسته ، کسی که در خانه تربیت می شود ، سی دی وار تربیت می شه یعنی چی ، یعنی این تربیت دیگه پاک نمی شه ، چیزی که روی سی دی ریکورد شد ، ضبط شد ، ضبط شد، دیگه پاک ... ، اما تربیت بیرون ، تربیت کاسته ! یه تربیت منفی ، این بچه از  بیرون بگیره ، دوباره برگرده داخل ، دوباره پاکش می کنن دوباره مطالب روز...  والدین در خانواده تا قبل از ورود بچه ها و خروج بچه ها کار این محور تبلور رو می کنه ! به این بچه یه محوری رو انتقال می دن به نام خداوند ، این دستگاه حاضمه دستگاه خدا محوری در وجود انسان که بدانی کجا داری به خطا نزدیک میشی ؛ کجا داری به گناه نزدیک میشی ، این ، این درون ، این صندوق ، فطرت الله فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ، این یه صندوقیه ، آقا این یه رادیویی این داخل ، که داره مرتب ، چه خواب باشی چه بیدار ، این رادیو داره می خونه ، پیام های خدا و اس ام اس های خدا را بهت میده ، بعضی ها نامردانه روی این رادیو یه ملافه می ندازن ، بعضی ها یه پتو می ندازن ، کمتره ، بعضی یه تشک می نداز ن ، بعضی ها دورش رو کاه گل می ندازن ، بعضی ها دورش رو سیمان میکنن ، چه می دونم ، اما این رادیو ، تا زمانی که تو زنده ای روشنه و داره می خونه ، برای یه انسانی که خدا محوره ، سیستم تبلورش خدا محوریه ، این رادیو همچنان با صدای بلند داره می خونه ، و همین رادیو انسان رو کفایت می کنه که مرز های گناه رو و مرزهای خطا را بشناسه ،

خیلی متشکر ، پس چند محور بود ، یکی خدا محوری که برمیگرده به اون عقبه ی فکری و اعتقادیه ما ، ما خوشبختانه تو بررسی هایی که تو جامعه انجام شده ، جوانهای ما از نظر عقیقدتی شرایط درستی دارند ، یعنی عقیده حفظه ، یعنی کمتر جوونی رو می بینی که با خود خدا مشکل داشته باشه ، منتها دوست عزیز این عقیده ، عقیده ای که متبلور در زندگی شده باشه ، نه یه عقیده ای که به عقیده ی خود آقای دکتر قشنگ گفتن : گفتن این دو طرفی که دارن با هم چت می کنن ، استفاده ی ابزاری هم از عقیده شون می کنن ، من تو رو دعا می کنم ، تو هم منو دعا کن ،  من دارم می رم مشهد ، دعا میکنم تو هم بیای مشهد ، درست؟  این یه عقیده است ، یه عقیده این که عقیده منشا تصمیم گیری برا من بشه که آیا درست هست یا نیست ؟ با چهار چوب اعتقادی من درست است یا نه ؟ عقل محوری می تونه باز اون حاضمه رو قوی کنه ، انسانهایی که  عاقل باشن ، غنی شده باشن ، یعنی ما بتونیم از نظر خود مطالعاتی داشته باشن ، مطالعه که می گم ، نه مطالعات ژورنالیستی ، نه مطالعه ای که من خیلی رمان خوندم ، یعنی اینکه از نظر خوراک فکری غنی بشیم ، آدم هایی که غنی می شن از نظر فکری وعقلانی ، اینها مثل یه ناوی میشن که موجهای دریا به این راحتی تکونشون نمی دن ، عمدتا جوونهایی که مورد دست آویز قرار می گیرن ، جوونهایی هستند که در درون پوک اند ، در درونشون اون مایه ی قوی نیست ، عواطف خانوادگی ، !  یه نفر پرسیده چه عاملی باعث شده که این پسر یا دختر عمده ی وقتشونو بزارن روی اینترنت ،/؟  پیوند خانوادگی خودش خیلی جلوی خیلی از خطرات رو می گیره ! یعنی جوونهایی هستند که تا لب دره می رن و نمی یوفتن ، راستش اینه که یک پیوند وسیعی دارن با خانواده ، یعنی هیچ چی جلو دارش نیست ، ولی وقتی می بینه پدر و مادر همراهی نمی کنن ، بر میگرده ! یعنی حاظر نیست پشت پا بزنه به پدر و مادر ، لذا اینا خود خانواده حاضمه ی قوی در ما ایجاد می کنه و جالبه بدونید تمام این حرکت فرهنگی داره اینها رو می زنه ، یعنی یه جوری رابطه ی ما را با خانواده قطع بکنه ، یه جوری ما را با عقلانیت قطع کنه ، ببینید اینها همه نوعا ارتباطی که ما با موبایل ، اینترنت داریم بیشتر داره استفاده میشه از ارتباطات تصویری ، ارتباطات تصویری کمتر تصور خیزه ، شما وقتی یه کتابی رو می خونین فکر می کنید ولی حنبه های زیبا شناختی عمدتا حس زیبایی شما رو تحریک میکنه تا تفکر شما را! یه جوری هم خود اینها حرکت ها جوریه که این ریشه ها رو بزنه ، اون قدرت حاضمه چی بشه ، ضعیف بشه ! آقای دکتر من یه سری از نامه ها رو می خونم لطفا جواب بدید !  نوشته بدون اینکه حواسمان باشد ، اینترنت ، بلوتوث و غیره ما را فرا گرفت ،  و به اعتراف همه ی کارشناسان با ورود آن در زندگی ما چیزی به جز استفاده ی غلط در مسیر درست نداشت   با این اوصاف با ام ام اس که در راه است چه بکنیم ؟؟؟؟ صدای خنده )

یه نکته ای رو من خدمت عزیزانم عرض کنم و می خوام که این نکته رو بخاطر بسپارید ، این عمیق ترین و اصیل ترین بخش عرایض و صحبتهای من خدمت شما عزیزانم هست ، بسیار روی این پیامی که به شما عرض می کنم تاکید می کنم ، ببینید بچه ها ما در برخورد با مسائل و مشکلات ، و مباحثی که برامون پیش میاد ما دو تا کار می تونیم بکنیم! خطایی که بعضی ها انجام میدهند این است که وقتی یه اتفاقی برایشان می افته  مبتلا می شوند به تمرکز بر مشکل به جای تمرکز بر راه حل! من یه مثال بزنم برای شما ؟ آمریکا  هر 10سال یکبار کتابی چاپ میشود به نام اشتباهات بزرگ که در زمینه های فیزیک ، شیمی ، پزشکی، نظامی ، فظایی،....   صادقانه ، هر چه اشتباه تو اوت 10 سال داشت می نویسه ! ها!! این کتابها را حتما تهیه کنید و بخونید ، آدرس های این کتاب ها در اینتترنت هست ،  در چاپ دهه 60، مدیر سازمان فضایی ناسای امریکا خاطره ای زیبا و جالب  نوشته بود : ما در سال 1968 متوجه شدیم، زمانی که سفینه از مدار زمین خارج میشود و در خلا قرار می گیرد، به خاطر شرایط نمی توان با خودکار روی کاغذ نوشت؛ سازمان فضایی ناسا به شرکتهای تجاری سپرد که خودنویسی بسازند که در شرایط بی وزنی هم بنویسد، سرانجام یک شرکت بعد از گذشت 8ماه و و هزینه 11 نیم میلیون دلاری موفق به ساخت خود نویسی شدند که در بدترین شرایط نیز قادر به نوشتن بود. هم در شرایط بد می نوشت ، هم در حرارت بالا می نوشت ، هم در آب می نوشت ، هم در 30 درجه ی زیر سانتی گراد می نوشت ،  زمانی که این موفقیت را جشن میگرفتند پیامی از کشور روسیه آمد که ما از اول هم این مشکل را حل کرده بودیم و با مداد می نوشتیم.
به محض ورود یک مشکل ما باید به جای تمرکز در مشکل به روی راه حل متمرکز شویم. چه قدر زیبا و صادقانه خود این مدیر ناسا می گه : حماقت دیگه بدتر از این برای ما نبود که ما تمرکز کردیم بر مشکل به جای تمرکز بر راه حل ، بابا این مغز اگر راه بیوفته  ام ام اس یا هر چیز دیگه ای. ..   اینا که چیزی نیست

یر مردی که تک پسرش در زندان بود برای او نامه ای نوشت : "پسر گلم تو که هم اکنون در زندانی و من هم یک پیر مرد 80 ساله ی فرسوده ام، 5000 هکتار زمین، باید برای کاشت سیب زمینی شخم زده شود و من دست تنها چه کار کنم با این زمین و چگونه محصول را بکارم؟" پسرش از درون زندان تلگرافی برای پدرش فرستاد که نوشته بود : "امسال از کاشت سیب زمینی دست بردار، من 12 قبضه اسلحه داخل زمین پنهان کرده ام، بعد از حبس خودم میام و اونها رو در میارم و میفروشم تا زمین را شخم بزنیم" این تلگراف به دست پلیس رسید و آنها با تمام قوا و تجهیزات به داخل زمین ریختند و زمین را شخم زدند.

مردی به پیش زنش آمد و به او گفت : "نمی دانم امروز چه کار خوبی انجام دادم که یک جن به نزدم آمد و گفت که یک آرزو کن تا من فردا برآورده اش کنم" زن به او گفت : "ما که 16 سال اوجاقمون کوره و بچه ای نداریم، آرزو کن که بچه دار شویم. مرد رفت پیش مادرش و ماجرا را برای او تعریف کرد؛ مادرش گفت : "من سالهاست که نابینا هستم، پس آرزو کن که چشمان من شفا یابد" مرد از پیش مادرش به نزد پدرش رفت؛ پدرش نیز به او گفت : "من خیلی بدهکارم و قرض و قوله زیاد دارم از اون فرشته تقاضای پول زیادی کن" 
مرد هرچه که فکر کرد هوای کدامشان را داشته باشد؟ کدام یک از این افراد تقدم دارند،زنم؟ مادرم؟ پدرم؟
تا فردا راه چاره را پیدا کرد و با خوشحالی به پیش جن رفت و گفت : " آرزو دارم که مادرم بچه ام را در گهواره ای از طلا ببیند.

اگر این مغزتا راه بندازی خدا همه مشکلاتتونو حل می کنه

بابا اینترنت ، ام ام اس فلان بابا بزار بیاد ...اما این فکر تا راه بنداز بابا تو ایرانی هستی ، تو ایرانی مسلمان هستی اگر تابع ائمه ی معصومین علیه السلام  شد فخر عالمه ، فخر عالم تو چیزی کم نداری ، چرا ؟ چون راه تعادل رو به تو نشون میده این یعنی درست فکر کردن ، بابا برو بچسب به اون اندیشه های بزرگ روان شناس عالم : امام علی ابن ابی طالب علیه السلام ، امام علی می گه تو اگر به مشکل امروزت ؛ غم دیروز و اضطراب فردا را اضافه نکنی، مشکل امروز تو هرچه که باشد حل میشود. این مغز رو راه بندازین ، نگران ام ام اس و اینها هم نباشین !!

لطفا نحوه ی برخورد عملکرد برخورد پسر و دختر در صورت ادامه ی ارتباط توضیح دهید ، این ارتباط به صورت تلفنی و اینترنتی وجود داشت تا اینکه منجر به خواستگاری شد ولی به دلیل واجد الشرایط نبودن خواستگار سن 29 سال ،رشته کامپیوتر فراگیر پیام نور بی کار جواب منفی داده شد ولی متاسفانه ارتباطی به صورت محدود تر هنوز ادامه داره ، در ضمن سن  دختر 22 سال ،

این خیلی آدم رو نزدیک میکنه به قرائت سوره ی فاتحه !! (صدای خنده ) چی دارم بگم ! بابا ما یه حرف داریم ، یه حرف کلی ، صادق باشید ؛ همین کفایت می کنه

، صادق باشید ، صادق باشید ، واقعیت هایی که بیان می کنید  متوجه می شید اگر صادق باشید که بدرد هم می خورید یا نمی خورید !  حجیم سازی های ما برای دیگری است که باعث میشه ما فرد رو تا مرز صداقت در ذهن خودمون بالا میبریم  پسر و دخنر جامعه ی ما رو تو این خیابونا برید ، صبح تا شب همدیگر رو بکسل کردنه ، این حرف میزنه ، اون حرف میزنه ، این حرف میزنه اون حرف میزنه ، من نمی دونم چقدر شما ها حرف میزنید ، بعد کار میکشه به حجیم سازی های کاذب غلو گویی دروغ گویی ، و بعد چنان باوری یک پسر به دختر میده ، چنان باور کاذبی یک دختر به یک پسر میده که اینها متوجه نیستن ، اینها واقعیت های خودشون نیستن اینها جلوه های  هستند که پرتو افکنی می کنن چقدر زیبا میگه حضرت مولانا

هین رها کن عشق های صورتی / عشق بر صورت نه بر روی ستی ( عشق به این قیافه های بزک شده رو بزار کنار نه اون چهره های پاک انسانی )

آنچه معشوق است صورت نیست آن / خواه عشق این جهان ٬ خواه آن جهان

آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای / چون برون شد جان چرایش هشته ای ؟ (تو اگر عاشق قیافه شی چرا وقتی که میمیره میزاریش میری؟

صورتش بر جاست این سیری ز چیست ؟ / عاشقا واجو که معشوق تو کیست ؟

پرتو خورشید بر دیوار تافت / تابش عاریتی دیوار یافت

بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم / وا طلب عشقی که پاید او مقیم

ما در این انبار گندم می کنیم/گندم جمع آمده گم می کنیم

می نیاندیشیم آخر ما به هوش/کین خلل در گندم است از مکر موش

موش در امبار ما حفره زده ست/وز فنش انبار ما ویران شده  ست

گر نه موشی دزد در انبار ماست/گندم اعمال چل ساله کجاست ؟

اول ای جان دفع شر موش کن/ وانگهان در جمع گندم جوش کن

بشنو از اخبار آن صدر الصدور/لا صلاة تم الا بالحضور

بابا در این سوراخ سمبه رو ببندید ، در این سوراخ سمبه ها رو ببندید ببینید خدا با شما چه کار می کنه ! آدرس یارتون رو از خدا بخواهید ، به خدا قسم ، به خدا قسم ، به خدا قسم اگر به خودش پیله کردید ، اگر به خودش اسرار کردید ، اگر به خودش وصل شدید ، خودش آدرس یار شما را به شما می ده بسیاری از اوقات خدا پشت خطه خطوط دلمون رو اشغال کردیم ، بار  ها خدا پشت خطه  ، حواس ما ، هوای ما داره صرف کس دیگه ای کردیم ، خدا می خواد به تو پیام بده ، که بابا یار تو اینجاست ،همسر آینده ات اینه ، اون کسی که هم سر توئه ، از بس اسیر رنگها ، گفتگو ها ، چرند گویی ها شدیم ، حواسمون نیست خدا پشت خطه و می خواد آدرس اون طرف رو بهتون بده ، بابا صادق باشین ، همین !

نامه هایی رسیده  که  خیلی مردم نگران شدند ، که واقعا آیا فاجعه نزدیکه/ ببینین دوستان عزیز تحولات اجتماعی دو رو داره ، هم تهدید ها را زیاد می کنه ، هم فرصت ها رو ! اینکه ما داریم روی قسمت تهدیدش صحبت میکنیم ، نه اینکه بخواهیم یک جلوه ی تاریکی از عصر جدید برای شما نمایش بدیم ، به هیچ وجه ، ولی بدونید هر چی انسان پیشرفته تر میشه جدال حق و باطل هم پیشرفته تر می شه و همین جور که دشمن تجهزاتش قوی تر میشه متناظر حق هم داره تجهیزاتش پیشرفته تر می شه ، و همین جور که نگرانی های ما برای جوان هامون خیلی بیشتر از قبل ، افتخاراتمون هم بیشتر نسبت به قبل ، فقط دقت داشته باشید که من فرصت ندارم نا مه ها رو یکی یکی بخونم ، سرانجام این جمله رو عرض کنم خدمتتون که این دو تا داره به موازات هم میان ، اونوقت حیف نیست که یه عده ای از فرصت های عصر محروم میشن و می افتن توی دام تهدید ها ، انشاالله که شما کمتر دچار تهدیداش باشین ، سوال کردن ضمن تشکر از سخنرانی بسیار خوب شما می خواستم بدانم که آیا به طور کلی نباید از چت استفاده کرد ،یا وجود همان محور تبلوری که گفته شد انسان را در مقابل خطر هات چت مصون کند ، و نکته ی دیگر اینکه فرهنگ استفاده از چت و یا موبایل وجود ندارد ، آموزشی هم در این زمینه وجود ندارد ، خود من این جلسه اولین جلسه ای است که در این مورد دیدم ، فقط همیشه گفته می شود که خوب نیست ولی دلیلی گفته نمی شود ، ای کاش دولت تصویب می کرد که چه مخابرات ، چه ایرانسل همانجور که یه کاتالوگ می دن به افراد می دن برا استفاده ، یه کاتالوگ فهنگی هم بدن به مشترکینشون ، بفرمایید :

دقیقا ، نگاه من هم همین فرمایش شماست که .. واقعا ببینید بچه ها ما برای تصدیق راهنمایی و رانندگی 30 ساعت ، اخیرا شده 60 ساعت فکر می کنم ، باید فرد آموزش ببینه تا تصدیق رو بهش بدن ، ما برای زندگی کردن نیاز به تصدیق داریم ، ما برای زندگی مشترک ، ما برای پیوند زن و مرد نیاز به کلاس های آموزش داریم و اینکه گواهی ازدواج رو به فرد بدیم که شما دو نفر می توانید و لیاقت این را دارید ، نه فقط بر حسب سلامت جسمی ، به حسب سلامت روان ، به حسب سلامت وسعت روح ، این لیاقت را دارید که با هم یک زندگی مشترک تشکیل بدین ، جه جور ما برای گواهی راهنمایی و رانندگی 60 ساعت نیاز به آموزش و تعلیم و تربیت داریم تا تابلوهای بین راه را بشناسد ولی ما برای مسیر زندگی که پیچ و خم های بیشتر از، بالا و پایین های آن بیشتر از جاده های بین شهری است ، چه جوری برای این کلاس آموزشی نداریم ، همین طور که این عزیزمون اشاره کردند ما به کارگاه های آموزشی زیادی نیاز داریم ، همانطور که اشاره فرمودند ، همراه با هر دستگاه اینترنت ، با هر دستگاه موبایل ، حتی اگر دستگاه از بیرون از ایران وارد میشه ، خود اون موسسه ی ایرانی اون بروشور فرهنگی مربوط به هدایت و راهنمایی فکری رو کنار این الصاق کنه و به خریدار بده ، که آقا زمینه های انحراف از این دستگاه ایناست ، زمینه ی استفاده ی درست و متعادل از این دستگاه اینه ، بچه ها اینو به خاطر بسپارید ، افکار ما گفتار ما رو میسازه ، گفتار ما رفتار ما را شکل می ده ، رفتار شخصی ما عادت های ما را می پرورونه ،عادت های ما شخصیت ما را میسازه شخصیت ما سرنوشت ما رو می سازه و سرنوشت ماست که آثار خوب یا بدی رو در جامعه از خودش به جا می زاره ، بنابراین ریشه ی همه ی این مسائل اینجاست ، شما حتی اگر استفاده از وسیله ای را نمی دانی می توانی همون مقدار که تو اینترنت سرچ می کنی ، جستجو می کنی برای یافتن یک راه هدایت در استفاده از یک وسیله ، راه های استفاده ی فرهنگی درست از این وسیله رو هم میتونی بپرسی ، حدود استفاده ی درست از یک موبایل چقدره /؟ شما نمی دونید بعضی از این لطایف و مسائل مستهجنی که رد و بدل می کنید چه مقدار از تمرکز بچه های ما رو داره می گیره ، بعضی از بلوتوث های بسیار بسیار نا به هنجار و غیر اخلاقی ، چه قدر می تواند تمرکز یک بچه ی دبیرستانی یا یک فرزند دانشجوی تو رو در فلان شهرستان تحت تاثیر قرار بده ، اینو به خاطر بسپارید ، هر کدوم از این ها یک مقدار آسیب داره ، ببینید یک زمانی در مملکت ما ، کلام آخر رو بگم ، یک زمانی در مملکت ما ، یعنی اوایل انقلاب 10 سال ، گفتند ممنوع سازی ، ممنوع سازی ، استفاده از ماهواره ،ویدئو چه می دونم اینترنت و از این جور چیزا ... گفتند ممنوع !!  10 سال بعد گفتند محدود سازی ، محدود سازی ! این 20 سال انقلاب ، 10 سال سوم شد خنثی سازی ؛ خنثی سازی !! این 10 سالی که به حول و قوه ی الهی رسیدیم ، چون حرکت فرهنگی بطعی ، کنده ، ما باید این 3 دهه را طی میکردیم ، این 10 سال ، به حول و قوه ی الهی و به ما بعد از این داریم وارد دوران مصون سازی میشیم ، ایمن  سازی میشیم ، با همین جلسات ، با همین کلاس ها ، داریم مصون سازی می کنیم و این ما رو موفق می کنه ! بله آقای دکتر در این دقایق باقی مونده یه کم اثباتی صحبت کنیم ! چه استفاده های خوبی میشه از این وسایل جدید در جهت ازدواج خوب کرد ! یعنی شما توی یه الگوی ازدواجی که به نظر شما یه الگوی سالمیه ، چگونه از این وسایل استفاده کنیم ، یکی از مشکلاتی که ما داریم اینه که تعداد جلسات خواستگاری اگر از یه حدی بگذره بعد نه گفتن خیلی سخت میشه ، یعنی یکی اومده 5 جلسه خواستگاری ، بعد 5 جلسه بگه نظرم منفی خوب خیلی خانواده ها دچار مشکل میشن ، ناراحت می شن خوب بالاخره این 5 جلسه خیلی درگیر شده بود روحشون با همدیگه ، رفت و آمد هایی که ایجاد شده بود آثاری که گذاشته بود ، از اون طرف به جوان بگیم که خوب تو توی جلسه ی اول و دوم باید موضعت روشن باشه ، اگر خواستی ادامه بدی جلسات را ، دیگه باید نظر مثبت داشته باشی ، این میگه من در جلسه ی اول و دوم چقدر فرصت دارم که بتونم توی این جلسه ی اول و دوم بتونم کاملا احساس کنم که ما با هم تطبیق می کنیم ! این خلعی که توی ازدواج های سنتی ما هست امکانش هست با یه روش صحیحی از این وسایل جدید استفاده کنیم به کمک اونها بدون اینکه بخوایم اون قالب رو کامل به هم بزنیم !

دو تا منظور از این مطلب در حقیقت قابل استنتاج هست :  یکی اینکه استفاده از وسیله بین دو نفری که تا حدودی هم دیگر رو شناختن ، که خوب اگر خانواده ها افرادی رو مد نظر قرار داده باشن یا خود این دختر و پسر همدیگر رو شناخته باشن ، ما در ارتباط با پسر ها و دختر ها بزرگترین پیامی که به دختر ها داریم این است که اگر یک پسری چه با تلفن ، چه با دیدار مستقیم ، اومد به شما گفت فلانی عذر می خوام ، من نسبت به شما علاقه مند شدم و می خوام بیشتر با شما آشنا بشم ، توصیه ای که ما داریم این است که اولین کاری که دختر جامعه ی ما باید بکنه اینه که به اون آقا پسر بگه که اجازه بدید من قضیه رو به والدینم در میان بزارم ، اجازه بدید من به پدر و مادرم بگم ، این اولین پیام یک دختر باید باشه ، بزارید من با پدر مادرم صحبت کنم ، گر چه ما متاسفانه گاهی اوقات داریم دختر بیچاره ترم هفتم هم هست ، موقع ازدواجش هم هست دیگه آمادگی داره برا ازدواج ، پسره شایسته ای هم توی دانشکده پیدا کرده ، زنگ می زنه شهرستان به مادرش که مامان خلاصه تو این دانشکده یه پسری هست ،خوب وفلان و با یه خوشحالی و آرامشی میگه ، مادره از اون ور خط : دختر تو رفتی درس بخونی یا رفتی هوس بازی ، اصلا این دختر آنچنان می ریزه که بابا من ... با یه ...   اینو بدونید یه دختر اگر یه پسری رو در معرض خودش دید برای پیشنهاد برای ازدواج اولین پیامش این باید باشه که من قضیه رو باید با .... حالا این والدین میگن ما موافقیم ، ولی اجازه بدید ما برای آشنایی بیشتر بیاییم تو یه پارکی ، شما هم یه 40-50 متر دور از من قدم بزنید و صحبت کنید ، یه روشش اینه ، یه روشش اینه که این دو نفری که با هم آشنا شدند از طریق همین سیستم ، سیستم ارتباط چت ، گفتگو ، ببینید ما اگر یه پسری به یه دختری زنگ بزنه و این دختر این گوشی رو برداشته ، مکالمه ای رو سالم می دونیم که وقتی این پسره حرف میزنه ، مادرش یا پدرش میاد تو ، در نیاد بگه که خوب زهره جان خوبی من چیزه ام ام ساعت 4 بات صحبت می کنم ، باشه باشه خدافظ ، ارتباطی سالمه که اگر پدر یا مادر اومد تو اتاق این صحبت رو ادامه بده ، ادامه بده ، این مکالمه سالمه ، سالمه ! خود فرد می دونه ، بچه ها اضطراب یعنی این که فرد تخلیه ی انرژی مثبت ، یعنی هر جایی دیدید مضطربید ، چیزی نگرانتون می کنه ، بدونید اون چیز داره می ره که انرژی و امواج مثبت شما رو بگیره ، هر وقت دیدید تو خونه نگرانید ، دارید چیزی رو پنهان می کنید که اسباب زحمت شماست ، انرژی مثبت شما را داره می گیره ، شما را داره آسیب میده ، هر گاه شما با والدینتون شفاف بودید ، مکالمه ی تلفن ارتباط چت برای شما سالمه و لازمه ، به شرطی که اگر والدین وارد اتاق شدند شما با همون سبک و سیاق مکالمه رو ارائه بدید ، اما اگر منظور آقای دکتر در کل جامعه باشه ، ما تاکید به این داریم که سیستم هایی مثل ان جی او ها ، سیستم ها سازمان های غیر دولتی که می تونن در خدمت و معیت مردم باشند برای در حقیقت افزایش رفاه و خدمات بیشتر ، ان جی او ها می تونند در حقیقت اتاق هایی رو بوجود بیارن ، اتاقهای مجازی ، برای بررسی شخصیت های پسر و دختر که با تقریب معیار انطباق معیار ها ، تناسب معیار ها این ها رو به خانواده ها پیشنهاد بدند ، در تهران توی بعضی از این خونه ها این پیشنهاد وجود داره یعنی یک خانمی وجود داره ، یک حاج خانمی وجود داره ، این اسامی 30 تا 40 تا از دختر های خوب محله رو داره ، اسامی 20 تا 30 تا از پسر های خوب رو هم داره ، خب اینها اگر ریخته بشه توی دستگاه با دقت بیشتری کار بشه ، این ازدواج ها خیلی سریع تر و موفق تر باشه ،به شرطی که تحت نظارت یک گروه کارشناس باشه

نسل گذشته ی تکنولوژی که وارده جهان شد و وارد کشور ما شد ، در واقع استفادش خیلی عمومی و خانوادگی بود ، در حقیقت تلویزیون رو می زاشتیم تو اتاق نشیمن همه ی خانواده دور هم تلویزیون رو تماشا می کردیم ، تلویزیون ، تلفن وسیله ای بود برای کل خانواده ، این خط تلفن زنگ می زد ، یکی از اعضای خانواده بر می داشت و جلوی بقیه صحبت می کرد ، اشکالی که نسل جدید تکنولوژی داره و حساب شده هم هست ، این قضیه و ما هم ازش غافل هستیم ، اینه که نسل جدید تکنولوژی فرد را از خانواده جدا می مکنه و ارتباطات رو خصوصی می کنه ، یعنی از همون اول که شما با کامپبوتر روبرو میشدید ، کسی نگفت یه کامپیوتر بخریم بزاریم تو اتاق نشیمن ، هر کی خواست بره استفاده کنه ، یه کامپیوتر بدین من تو اتاقم می خوام ازش استفاده کنم ، یا موبایل تلفن شخصی حساب میشه ، نه تلفن جمعی ، من فکر می کنم این چیزی که داره الانه تو تکنولوژی جدید ، ذاتی تکنولوژی نیست، خطی که دارن بش میدن ، وگر نه چه ایرادی داره همون طور که تلفن خانوادگی بود ، موبایل هم خانوادگی میشد ، چه اشکالی داره همینجور که تلویزیون خانوادگی بود ، کامپیوتر هم خانوادگی باشه ، چه اشکالی داره همون موقع که ما پشت تلفن داشتیم صحبت می کردیم ، همه صدامونو میشنیدن ، اون موقعی هم که داریم پشت چت چت می کنیم خانواده هم مشاهده کنند که ما داریم چی می گیم ، اون داره چی جواب میده ، من فکر می کنم یکی از راه هایی که آقای دکتر میشه جلوی آسیب این قضیه رو میگیریم ، اینه که این وسیله رو از حالت شخصی خارج کرده ، حالت خانوادگی بهش بدیم ، هم به نسل جوان این آموزش رو بدیم ، هم به نسل جوان ، دیدگاهتونو بگید شما در این زمینه !( صدای موبایل ) اینم یکی دیگه از آفات موبایله که وسط سخنرانی تمرکز ها رو به هم می زنه ، اشالله لا اقل این تیکه رو گوش کنیم ، خاموش کنیم که تمرکزها رو به هم نزنه ! بفرمایید :

آره حالا باز موبایل اینجا صداهاش گاهی اوقات مزاحمه ، ما گاهی اوقات نصف شب دوستی دانشجویی به خود من مسیج میزنه ، از خواب بلند میشم دستگاه رو روشن می کنم ، میبینم نوشته : سلام استاد غرض مزاحمت بود که حاصل شد ، دیگه اونو آدم چی کارش کنه ، یا مثلا نصف شب مسیج زده استاد معضرت می خوام هواپیما بوق هم داره ؟ اینا رو آدم نمی دونه چی کارش کنه !

اینا بد آموزی داره وا ، ما اصفهانی ها یه تغییر فاز نسبت به تهرانی ها داریم ،شما این آفت ها رو انتقال میدید ، امشب همه مونو بیدار می کنید ! حضور انورتون که عرض کنم، ببینید این نکته ای که آقای دکتر اشاره کردند ، یه مطلبی است که قابل جلو گیری نیست ! یعنی طبیعت یک جریانی ، به سمت خصوصی شدن در فضای اجتماع داره حرکت می کنه ، علتش هم تمایل نهادی انسانه ، انسان تمایل طببیعی و نهادی و ذاتیش این است که یک فایل و فولدر و آرشیو خاص خصوصی برای خودش در مکالمات ، در ارتباطات داشته باشه ، این میل ذاتی انسانه ، من معتقدم که ما جلوی خصوصی شدن ها رو نمی تونیم بگیریم در تکنولوژی ، اما میتونیم فضای خصوصی سازی افراد رو با فیلترهایی آمیخته بکنیم که اون فرد قابلیت ها و اراده ی کنترل و نظارت بر خودش و افکار خودش رو داشته باشه ، یعنی ما باید روی تبلور شخصیت فرد کار کنیم ، تا بیاییم خصوصی سازی رو  ازش بگیریم و فرد رو ملزم کنیم به استفاده ی همگانی از وسیله ، صدای موبایل رو لود اسپیکر بزاریم تا پخش بشه همه بشنون ، به عقیده ی من این کار نه تنها ضرورتی نداره ، شبهه ایجاد میکنه ، یعنی میتواند این کار به سمت شبهه حرکت کند ! اما اگر هر انسانی در درون خودش ایمن باشه ، مصون باشه ، فیلتر داشته باشه ، کنترل کنه ، نظام مند باشه ، نظام مند باشه ، خودش می دونه از چه واژه هایی استفاده کنه ، از چه کلماتی استفاده کنه ، چه جوری بر خورد کنه ، ما با این طبیعت جریان جهانی نمی تونیم رفتار خصوصی سازی کنیم

آقای دکتر ما توصیه های عمومی که میکنیم ، با توجه به شرایطیه که در نسل نو جوانمون هست ، همونجور که میبینید ما الانه بحرانه عواطف رو تو بخشی از نسل نوجوانمون داریم ، بالاخره این جوان توی یه شرایطیه که اونجوری که باید اغنای عاطفی شده باشه ، نشده ! تو بعضی نکات همون طور که شما گفتید ، اون می خواد خودش رو مطرح کنه، به نمایش بگذاره ، اون می خواد کسی رو تصاحب کنه ، ما یه وقتی داریم با یه فردی صحبت می کنیم که تقریبا این نیازهاشو رو پاسخش روگرفته ازدواج کرده متاهل شده ، پخته شده ، سردی و گرمی روزگار رو چشیده ، یه وقتیه با یه نسلی صحبت می کنیم که تجربه نکرده ، اسیب ندیده ، دچار این بحران ها نشده که پخته بشه و الان در معرض این خطره ، لذا به نظر می رسه که به یه توصیه هایی باید برسیم که ، به یه تعادلی تو خانواده ها برسیم ، تبعا تعادل این طور نیست که به قول شما بیاییم ممنوع کنیم تو این دوره ،مثلا بگیم آقا جون سفره ی این چیزا را از  خونه ها جمع کنین و تعادل به این هم نیست که صرفا به توصیه های اخلاقی چیز کنیم ... چون هر کسی ادعا می کنه که من حواسم جمعه مطمئن باشین من عاقل شدم ، اتفاقا این هایی که خاماً بیشتر ادعای پختگی دارن تا آدم های پخته ، اونهایی که ناشی ان  بیشتر ادعای زرنگی دارن تا آدم های زرنگ ، لذا نوعا آدم ها میگن که به ما مگه اعتماد ندارین ، مگه فکر می کنید ما بچه هستیم ، چرا برخورد بچه گانه ....  پس بع قول خودتون ما باید به یه روش اعتدال گونه ای برسیم مثلا یه جوونی نوشته که دیگه عمرا مامان و بابام بزارن من برم سراغ اینترنت با این حرف هایی که شما زدید ، حالا من برای تحقیقام دیگه چه فکری بکنم ، چه کار بکنم  ؟ یعنی بالاخره ما باید به یه روش هایی برسیم که الان خانواده های محترم که دارن این برنامه ها رو می بینن یا اینجا هستن بالاخره از ما روش میخوان ،خود شما برای تربیت فرزندانتون چه روشی رو اتخاذ کردید ؟

ببینید به نکته ی قشنگی توجه فرمودید : ما تا مادامی که به هم دیگه باور ندادیم ، نمی تونیم موثر باشیم ، من یه سوال از شما می کنم ، جوابش یک کلمه بیشتر نیست ، در رساله ی حضرت امام اشاره کردند که شرط ، امربه معروف و نهی از منکر ...............  است !

تاثیر

آفرین کی گفت تاثیر آفرین ! شرط امر به معروف و نهی از منکر تاثیره ، همین ! هر جا دیدید امر به معروفتون اثر نمی زاره، داری تلاش بی خودی می کنی ، والدین ، بچه ها اینو باید بدونن ، این اعتدال ، والدین اگر به فرزندشون گفتند که تو داری از این وسیله استفاده می کنی ، این وسیله داره تو رو گمراه می کنه ! و فرزند مخالفت می کنه در 2 شرایط و حاله ! یا والدین آگاه نیستن به وضعیت فرزندشون و استفاده ی فزرندشون ، یا اینکه فرزند حرف والدین رو در رابطه با این اثر تا اون موقع هنوز امتحان نکرده ! والدین محترم اینو بدونن که استفاده از اینترنت لازمه ، بسیار هم لازمه ، بسیار ضروریست ، اما موظف اند که این اثر رو هم در فرزندشون بزارن که پسرم مواظب باش ! دخترم مراقب باش ، این اثرات و این خطرات رو هم داره !  داره!!  چرا بچه ها به حرف والدین گوش نمی دن ! چرا معمولا بچه ها به حرف والدین گوش نمی دن ، خیلی از مادرا پدرا میان پیش ما میگن آقای دکتر بچه مون به حرف ما گوش نمی ده چرا ؟  چون خود بچه ها شاهد هستند والدین خودشان به آنچه که می گویند عمل نمی کنند ؛ وقتی که بچه ها می بینند والدین خودشان به آنچه که می گن عمل نمی کنن دیگه به حرف والدین گوش نمی دن ! پدره در میاد میگه که » حالا عمق دلسوزیش اینه : بابا من که بد بخت شدم ، خاک عالم هم تو سرم رفته ، تو دیگه این کار رو نکن ! مگه میشه همچین چیزی !؟ مگه می شه یه همچی... تو میای میگی که مثلا....  اصلا اون نمی پذیره اینو ، چون به چشماش شاهد بوده ، که تو صبح تا شب نشستی پای منقل ، نشستی پای سیخ و سنگ ، نشستی پای مواد ! حالا میای میگی بابام نشین پای این خراب شده ! نشین پای این اعتیاد ! اون وقتی که میبینه تو به آنچه که می گویی در حفظ ارزش ها در اصالت دادن به ارزش ها ، در توصئه ی ارزشها ؛ اعتقادی نداری به کجای حرف تو توجه بکنه ، پدری که روزی 100 بار دروغ میگه ، بعدش می خواد بچه اش رو نصیحت کنه که نرو پای این دستگاه ، مبتذله ، این حرف دیگه اثر می زاره ؟! کسی می تواند امر به معروف و نهی از منکر بکنه که از وجود خودش ، پرتو اثر رو ببینی ! این میتونه پدر باشه ، من از زندگی خودم به شما بگم! ما از سادات طباطبائی هستیم ، ما با تعدادی زیادی برادر و خواهر ، تعدادی از بچه های ما در جنگ به شهادت رسیدند و از بین رفتند ، مادر من یه زن بی سوادی بود که 7 بامداد رو می گفت 7 بالدار ، یعنی توی بیان کلمه ی بامداد ساده بود، پدر من با اون تحصیلاتش عاشق مادر من بود ، ما همه عاشق هم بودیم ، عاشق هم بودیم، هرگز والدین من منو برای نماز صبح بیدار نکردن ! من فقط به نماز جماعتی که پدرم با مادرم می خوند از خواب بیدار می شدم ! این ها نماز رو می خوندند ، بعد اون صدای استکان و نعلبکی و صبحانه اول صبح بود که بلند می شدیم ، هنوز صدای نعلبکی و استکان عین صدای آرامش بخش تو وجود منه ، عین صدای نماز صبح بود ، این 2 چهره ی نورانی برای من کانون انرژی بودند ، من چه طوری میتونم بگم که از نماز خاطره ی بدی دارم ، بعد وقتی می دیدم اینها وجودشون نماز بوده ، ما اگر والدینمون در رفتار خودشون درست عمل کنن ، این خود تاثیره ، و من یاد می گیرم برای حفظ حریم انسانی خودم و یاد میگیرم وقتی به این دستگاه نزدیک شدم چگونه ازش استفاده کنم ، کجا ازش استفاده کنم ، در چه حدود و ساعتی ازش استفاده کنم که به ارزش های انسانی من آسیب نزنه ، از شما می پرسم چه زمانی یه انسانی داد می زنه ، ؟ ها ؟ وقتی یک انسانی داد می زنه ، یه علامتی رو در خودش داره ! اگه گفتید اون علامت چیه ؟ هر وقت دیدید یه انسانی داد میزنه ، بدانید این آدم قبلا آروم حرف زده کسی به حرفش گوش نداده ! چت ، برقراری ارتباط با پسر یا دختر مردم ، روابط انچنانی ، مواد مخدر ، مشروبات الکلی ، این ها داد زدنه ، این نشان می ده ، مشروب داد زدنه ، مواد داد زدنه ، این نشان می ده که این فرد ، تو خانواده یواش حرف زده کسی به حرفش گوش نداده ! حالا داره با مشروب داد می زنه ! با مواد داد میزنه اینا که تعارف نداره !

روایت زیبایی داریم که اگر کسی بخواد قبل از این که خودش رو اصلاح کنه دیگران رو اصلاح کنه ، مثل اینه که یک شاخص کجی را ، ... این شاخص تا کجه سایه اش هم کجه ، خیلی تشبیه زیبایی تو روایت! شما هر چی بخواهید سایه اش رو صاف کنید ، نمی تونید ... این خودش کجه ، می خوای سایه رو صاف کنی اینو خودشو صاف کن ، تا سایه صاف شه ، بزرگترا ، اگه می بینید نسل جوان کج اند ، برای اینه ما کجیم ، هی به نسل جوان چیز نگیم ! یعنی این کلمه ی تاثیر تو همینه ،

ذات نا یافته از هستی بخش ، کی تواند که شود هستی بخش !

رطب خورده منع رطب نمیتوان کرد ، (.Practice what you preach

خیلی متشکر نکته ی خوبی گفتید منتها آقای دکتر این ورش بگید : این بهوونه ای نمی شه که من اشتباه کنم ها ، بگم حالا که پدرم رعایت نکرد ، مادر من رعایت نکرد ، من به خودم حق می دم هر اشتباهی بکنم ، چون که بدونید دوستان عزیز ، تمام عوامل محیطی از عوامل ژنتیک گرفته ، آموزش و پرورش گرفته ، حکومت گرفته ، صدا و سیما گرفته ، اقتصاد گرفته ، پدر  و مادر گرفته ، همه ی عوامل محیطی توی شکل دهی شخصیت ما 40% 30 % نقش دارند ، 60-70 % اراده ی ماست ، اگر این نباشد عدالت خدا زیر سواله ! اگر قرار باشه عوامل خارج از اراده ی ما سهم بیشتری از اراده ی ما داشته باشه تو تربیت ما ، دیگه ما نمی تونیم ثابت کنیم که خدا عادله ، اون چیزی که باعث بهشت و جهنم ماست ، باعث کمال و سقوط ماست ، 70 % خودمونیم ، عوامل محیط برای اراده های ضعیف موضوعیت داره ، اما اگر کسی ارادش قوی باشه ، همه ی عوامل محیطی هم بر عکس باشه ، اون اراده کار خودش رو میکنه ، لذا از آقای دکتر خواهش می کنیم که این ور قضیه رو هم برامون بگن ،

 بله ، بله از اون طرف مسئله رو هم اگر نگاه کنیم همون طور که آقای دکتر گفتند ، این دلیل نمی شه که اگر شما در محیط والدین رو یا اون فردی که بر شما در فضای خانواده اشراف داره ، خواهر بزرگ شما ، برادر بزرگ شما اگر خدایی نکرده دچار یک خطای رفتاری هست یا اختلال رفتاری هست ، خدای نکرده ما بیایم از این به عنوان یک مستمسک استفاده کنیم و تصور کنیم حالا که بزرگ تر ما این طوره ما هم باید این شیوه رو ادامه بدیم ، در زندگی شخصیت های خیلی خیلی بزرگ  من در زندگی خیلی از شخصیت هایی علمی ، در زندگی خیلی از شخصیت های هنری ، بودند والدینی که بسیار دچار آلودگی رفتاری ، و آلودگی های فکری که دارن ، این بچه ها با توجه به عنایت خداوند ، عنایت خداوند ، و اراده ی قوی که داشتند ، اون استقامتی که داشتند، اون استقامتی که داشتند ، استقامت ، بچه ها اینو خیلی دقت کنید که ما در نماز ، میگیم اهدنا الصراط المستقیم ، مستقیم رو عربها به ... ما در لبنان به خط مستقیم می گفتیم ، دوقری...ها رهب الدقری ،دقری یعنی مستقیم ، اهدنا ال.... خدایا ما را به راه مستقیم.. مستقیم به معنای این راه راست نیست ، یعنی خدایا ما را به راهی هدایت کن که در ان نیازمند استقامتیم ، خدایا ما را به راهی هدایت فرما که در آن نیاز مند چی.؟ استقامتیم ، شما اینو هر روز در نمازهاتون می گید

، اینو بدونیدکه راه راست به استقامت نیاز داره ، والدین ما ، خاله ی ما ، عموی ما ، عمه ی ما ، دایی ما هر کسی ممکنه یه خطای رفتاری داشته باشه این برای مای انسانی که مشمول 2 پارامتر عنایت خداوند و اراده ی فردی هستیم ، مشمول این فرد نمی شه ، که بیایم بگیم که حالا که عمو یا عمه ، یا پدر ، بیایم این خطا را ادامه بدیم ، یا کپی کنیم ، یا اختباص کنیم ، ما انسانیم ، و به اندازه ی وسعت انسان بودن خودمون جهان رو می فهمیم و درک می کنیم ، شما از زمانی که می فهمید ، از زمانی که بفهمید ، بچه ها مغز انسان مثل فیلم عکاسیه ، مغز انسان مثل فیلم عکاسیه ، تا نور خورد ، دیگه خورد ، فیلم عکاسی تا نور خورد ، دیگه اون نور رو نمیشه ازش پس گرفت ، شما تا زمانی که نسبت به مسئله ای جاهلید و نا آگاهید بر ضمه ی شما نیست ، شما تا مغزتون نور خورد و فهمیدید ، دیگه نمی تونید نفهم بشید، شما اگر فهمیدید دیگه مسئولیت دارید ، و اگر مسئولیت دارید دیگه مشمول جزا و پاداشید ، چون فهمیدید، بنابراین همه چیز وابسته س به فهم شماست

/ و سلام علیکم و رحمت الله و برکاته /. الهم صلی علی محمد و آل محمد

 پایان زمستان 87      تایپ 3/1/1390   عیدی همه ی دوستان و سروران ،  تایپ از محمد رحیمی !!

 



  • محمد رحیمی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.